دیشب خواهرشوهرم روضه داشت خودش دیسک کمر داره بعد من تمام کارهاشو کردم یه ظرفم نزاشتم حتی جارو هم کشیدم...بعد جاریمم اومده بود دماغشو عمل کرده کاری نکرد البته هیچوقت هیچ کاری نمیکنه..رابطمون خوبه با هم..من اول به خاطر امام حسین دوم خواهر شوهرم ک دیسک داره خودم دوست داشتم کاراشو بکنم منتی نیست...بعد شتیدم که خواهر شوهرم داشت ب یکی از مهمون ها میکف اتفاقا این ادم خون گرمیه الان سرش درد میکنه(جاریم)😑😑😑😑من یکمی ناراحت شدم ایا به نظرتون حق داشتم؟؟البته اینم بگم اخر شب خواهرشوهرم بهم پیام داد گفت امشب زیاد زحمت کشیدی دستت درد نکنه...حالا من از دیشب این موتده تو ذهنم نمیدونم طبیعیه یا من خیلی حساس شدم