تو اتوبوس نشسته بودم خشتک شلوارم پاره بوده دیدم زع زنه نگاه میکنه منم نشسته بودم یه مرد هم از اون ور نگار کرده بود میخندید آب شدم 🙄یادم میوفته هم میمیرم از خجالت
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
پسری که دوسم داشت با همین شرایط میومد دراز میکشید بغلم وای حالم بهم میخورد ازش حالا شما سنت کم بوده
وقتی افسرده شدم،مامانم میگفت چشم خورده!دکتر میگفت بیماریه!مذهبی میگفت جنه! و من تنها کسی بودم که میدونستم تویی . . ! ..«اگر اون برای تو ساخته شده،من برای تو ویران شدم!».. ( کاربری دست دو نفر هست 🌱) (متعهد💍💒)
فامیل نزدیکمون بود چیزی نمیتونستم بهش بگم فقط پاشدم رفتم از پیشش جالب اینجاست به روی خودش هم نمی آورد جلوی مهمون هم اینطوری بود🥴
وقتی افسرده شدم،مامانم میگفت چشم خورده!دکتر میگفت بیماریه!مذهبی میگفت جنه! و من تنها کسی بودم که میدونستم تویی . . ! ..«اگر اون برای تو ساخته شده،من برای تو ویران شدم!».. ( کاربری دست دو نفر هست 🌱) (متعهد💍💒)