شاید براتون خنده دار نباشه ولی من واقعا ضایع شدم اون موقع😂
شب بود پاییز ازدانشگاه برمیگشتم دیرم شده بود تاکسی نبود بارون میومد.سرمو انداختم پایین بدو بدو داشتم میرفتم رسیدم به یه مغازه که نوشته بود آژانس
رفتم سریع داخل که ماشین بگیرم برم خونه تا وسط مغازه رفتم دور خودم چرخیدم اون ور نگاه کردم دیدم اقایون همه دارن نگام میکنن چپ چپ.نگو آژانس املاک بوده.گفتم سلام.بعد گفتم خدافظ فرار کردم اومدم بیرون😁