سلام دیروز یه مشکل بزرگی واسه خونواده شوهرم اتفاق افتاده بود بعد جلسه گرفته بودن خواهر و بردار و دوماد و حتی دخترای کوچیک خواهرشون هم بود
ولی من نخواستم برم پیششون گفتم خصوصیه زشته برم
مادر شوهرم صدام کرد برو واسم دمنوش درست کن همین که رفتم بیرون شوهر اسمم رو پیش بقیه صدا کرد یعنی برم بیرون
منم خیلی خجالت کشیدم و ناراحت شدم پیش بقیه اینکارو کرد
رفتم تو اتاق و دیگه دمنوش درست نکردم
حس بد تمام وجودمو گرفته