اعصابم خیلی خورده ی لحظه بیاین

خستم هیچکسو ندارم نه دوستی ن عشقی ن خانواده ایی اینم تحدیدم میکنه😔من بفکرشم میگ چون پولداره باید باهاش باشی طرف هم میگ ۵ سال دیگ ازدواج میکنیم من دوسش ندارم میگم توبمن دستور میدی ک اگ اون اومد پی ویم بلاکش کنم و با این باشم😐بعد من میگم با اون نباش دوست نداره میگ بتوچه دلم میخاد کار خودشو میکنه🙂نوبت من باید از اون دستور بگیرم کاش هیچ موقه درباره ی این چیرا باهاش حرف نمیزدم برمیگشت به سه سال پیش

نمیشه همچی پسره رو داره بعد من از پسره جدا شدم رفیقشو داره میگ میرم باهاش  چت میکنما مخشو میزنم میدونه من دوسش دارم سه ساله میگ من ساده ام هنوز رل نزدم باکسب من از عشق عاشقی سیر شدم میدونم فقط درده بعد بزور میگ باید باهاش باشم((:خودش اون موقه نه

هیچی اونو سه سال میشناسم خاهرمم از سیر تا پیازمونو میدونه 😑بعد اون خب شهر دوره خیلی بحث و سردی بود من بلاکش کردم یکاری کرد بذا هزار بار شکستم🥲بعد من با اینکع بلاکه میخام بیاد واسم توضیح بده چشه بعد قبلا خاهرم با اکانت های دیگ سمتش رفته و تونسته باهاش خیلی چت کنه اونم متوجه نشده الان من با یکی اشنا شدم بعد میگ چون پولداره اینا باید باهاش باشی خاکتوسرت هنوز فکرت پیش اونه احمق ساده عین مادرت میشییی هااا)بعد میگ اگ اون بلاک شه میرم پی ویش میگم خاهرتم باهاش صوتی میحرفم بعد خندید گفت بسوزیی خخخ منم گفتم خب برو گفت داری میسوزی اخه ببین چقد بده میره ب پسره میگ اونم میگ هه هنوز عاشقمه نمیخام بیشتر غرورم خورد شه بعد توهمچی میگ این کارو کن نکن بعد اگ خودش رلش بیاد پی ویش خرفا منو گوش نمیده کار خودشو میکنه بعد من جوریم حرفا ادما روم تاثیر میذارع خیلییی

منم تنهاییو دوس دارم میگ ن تو عین مادرت بعد خیانت شوهرش ستکت موند طلاق گرف خاکتوسرت بعد تو هم اونجوری میشی باید بری با بقیه پسرا اون عشقت هیچی واست نمیشه عوض نمیشه بدمم میاااد هرچیی میشه اونو میکشه وست حالم بده میگ ها بخاطر اونه ناراحتم میگ بخاطر اونه گریه میکنم میگ بخاطر اونه از پسرا بدم میاد میگ حتما بخاطر اونه  ارومم میگ بخاطر اونه خسته شدم بخدا وقتی دعوامون میشه مثل وحشیا میاد جلو من خودمو میکشم عقب نمیتونم دفاع کنم از خودم دلمم زود میشکنه اشکم در میاد ولی اون کینه ایی سختیه از نظر اخلاق و قیافه خیلییی فرق داریم و من دارم دیوانه میشم تواین خونه خانواده ادماش

چجوری تایپکمو حذف کنم،