2777
2789
عنوان

چرا نمیتونیم حق خودمون رو یگیریم!

106 بازدید | 7 پست

تا خونه پدر و مادر بودیم هرچی گفتن گفتیم چشم... ازدواج کردیم مادر شوهر و شوهر و ... گفتیم چشم ... مادر شدیم به بچه هامون گفتیم چشم ...وارد بازار کار شدیم به صاحبکار گفتیم چشم ... هیچوقت اونجوری که دوست داشتم زندگی نکردم . پوششم . ازادیم . حق و حقوقم . نفس کشیدنم خلاصه شد در چشم ....

همیشه زنان و دخترانی رو که شجاع هستن و به هیچ کس گوش نمیدن و هر جور که دوست دارن زندگی میکنند رو تحصین میکنم . خوش بحالشون ...ما نقشی رو که دیگران برامون ساختن زندگی کردیم ...

از خودم غافل شدم و لابلای مشکلات زندگی گم شدم 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بخاطر مادرم تو بچگی خیلی چشم میگفتم .بعدها که بزرگ تر شدم تو مواقعی که حقم بود چشم نگفتم.

سرکار رفتم خیلی سادگی کردم هرکاری انجام دادم برای صاحبکارم.بعدها دیدم داره از من سواستفاده میشه ،تو بدترین شرایط که صاحبکارم حقمو خورد و نیرو نداشت کارو ول کردم تنهاش گذاشتم.

ازدواج کردم بازهم با شوهرمو خانوادش راه اومدم هرچی گفتن قبول کردم .دوباره مدتی هست دیگه به حرفاشون گوش نمیدم کار خودمو میکنم

وقتی حالم بده یادم میاد که خدارو فراموش کردم.
به نظرم آدم باید گستاخ باشه تا شجاعت پیدا کنه من که از هم سنو سالام اینطور فهمیدم اصلا ترسی هم ندارن ...

منم جدیدا اینجور شدم

وقتی حالم بده یادم میاد که خدارو فراموش کردم.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز