2777
2789
عنوان

بیاید درباره‌ی خرافاتی که اینجا دیدین حرف بزنیم

| مشاهده متن کامل بحث + 415 بازدید | 36 پست
اینجا خیلی رواج داره. تک نیت و فالل هم همین طور. ولی خب از قبل میدونستم 

چرته واقعا دلم میسوزه واسه کسایی که امید دارن 

حس ششم هم که نگم دیگه

مرا تا دل بُوَد  دلبر تو باشی♡                                                          یه تثبیتی با اراده💪💛

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خرافات رو یسریا جواب میده رو یسریا نه

پس نمیشه گفت خرافاته یا نه چون اگه چیزی اثر نکنه که اصن جانمیوفته هیچیبی هیچی هیچی جا نمیوفته یچی پشتش بوده لابد😑

حسبنا الله و نعم الوکیل و نعم المولی و نعم النصیر*.) اگه زندگیتونو دوسدارید خوشیاتونو نگهدارید واسه خودتون همچیتونو نگهدارید واسه خودتون مردم چشم دیدن ندارن بخدا ندارن حتی اونی که ارزوی خوب میکنه مشورت بگیرید اما نزارید کسی دخالت کنه...بجز خدا به هیچی امید نداشته باشید خدا خودش اونموقع همچیزو برای شما اسباب خیر میکنه:)
این خیلی سم بود یه کاربر میگفت سیدا موی زائد هم ندارن

اره دیدم تاپیکشو

اگه دیدی با کامنتم مخالفت کردی و جوابتو ندادم یعنی حوصله بحث ندارم😇 آره اصلا هر چی شما میگی درسته😁

اینکه میگن عطر جدایی میاره 

.تنهایی یعنی این سکانس...💔توی قسمتی از فیلم "رستگاری در شائوشنگ"، پیرمردی به اسم بروکس بعد از ۵۰ سال‌ از زندان آزاد شد، برگشت به شهرش ولی هیچی دیگه مثل قبل نبود. این آزادی براش تلخ‌تر از زندان بود.چند روز بعد مثل همیشه از خواب بیدار شد، دوش گرفت، بهترین لباسش رو پوشید، عطر مورد علاقه‌اش رو زد. رو یه چهارپایه رفت و با یه چاقو روی دیوار خونه‌اش نوشت : بروکس اینجا بود...و خودش رو از سقف همون خونه، برای همیشه رها کرد.بروکس اون جمله رو نوشت چون کسی دیگه نبود بفهمه که "من اینجا بودم..."مثل خیلی‌ از ماها که وسط شلوغ‌ترین روزا ته دلمون خالیه و منتظریم یک نفر بیاد، مارو بفهمه، پیشمون بمونه.ما هم اینجاییم.همین حالا.

۱۳ صفر چون نرسیدین نگید خرافاته من به دوتا از خواسته هام که یکیش تقزیبا محال بود رسیدم 

عا، خب مثلا بخوام با رلم ازدواج کنم باید چی بخرم؟ 

.تنهایی یعنی این سکانس...💔توی قسمتی از فیلم "رستگاری در شائوشنگ"، پیرمردی به اسم بروکس بعد از ۵۰ سال‌ از زندان آزاد شد، برگشت به شهرش ولی هیچی دیگه مثل قبل نبود. این آزادی براش تلخ‌تر از زندان بود.چند روز بعد مثل همیشه از خواب بیدار شد، دوش گرفت، بهترین لباسش رو پوشید، عطر مورد علاقه‌اش رو زد. رو یه چهارپایه رفت و با یه چاقو روی دیوار خونه‌اش نوشت : بروکس اینجا بود...و خودش رو از سقف همون خونه، برای همیشه رها کرد.بروکس اون جمله رو نوشت چون کسی دیگه نبود بفهمه که "من اینجا بودم..."مثل خیلی‌ از ماها که وسط شلوغ‌ترین روزا ته دلمون خالیه و منتظریم یک نفر بیاد، مارو بفهمه، پیشمون بمونه.ما هم اینجاییم.همین حالا.

۱۳ صفر چون نرسیدین نگید خرافاته من به دوتا از خواسته هام که یکیش تقزیبا محال بود رسیدم 

به نظرم بیشتر شانسیه شاید این خرید 13 صفرو انجام نمیدادین هم به خواستتون میرسیدین شایدم واقعا باشه ولی برای من و خیلیای دیگه نشد

خطرناک ترین خوردنیه دنیا                         گول ظاهر آدماس.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792