منو همسرم مستاجریم.حالا خانواده همسر سه پیچ اساسی گیردادن باید بیاید توطبقه بالا خونشون زندگی کنید.خیلی مرددم خیلی چون مادرش خیلی توقع داره ازم خیلی میشناسمش.همسرمم راضی کردن.میشه ازتجربه هاتون بگید خوبه بده برم نرم.خیلی باسیاستو بااحترامم رفتارمیکنن.ولی من دلم راضی نمیشه به شراکت تویه ساختمون.ازهمسرم خیلی توقع دارن. یه نمونشو بگم مثلا خواهربزرگش متاهله زنگ میزنه امروز بچه هامو ببر شنا یاامروز تماس گرفت بیا پسرمو ببر بام شهربچرخون.بعدمادرشوهرم تماس گرفت کولرو دراوردیم بیا وصلش کن برامون.یاخواهرکوچیش هرروز میگه بیادخترمو ببرکلاس زبان امروز ماشینم نی.حالا من کاری بهش ندارم کمک بده ولی واقعا زندگیمو تحت شعاع قراردادن چه کنم شماباشید میرید؟