2777
2789
عنوان

دوستان بنظرشماچ تصمیمی بگیرم.

110 بازدید | 19 پست

منو همسرم مستاجریم.حالا خانواده همسر سه پیچ اساسی گیردادن باید بیاید توطبقه بالا خونشون زندگی کنید.خیلی مرددم خیلی چون مادرش خیلی توقع داره ازم خیلی میشناسمش.همسرمم راضی کردن.میشه ازتجربه هاتون بگید خوبه بده برم نرم.خیلی باسیاستو بااحترامم رفتارمیکنن.ولی من دلم راضی نمیشه به شراکت تویه ساختمون.ازهمسرم خیلی توقع دارن. یه نمونشو بگم مثلا خواهربزرگش متاهله زنگ میزنه امروز بچه هامو ببر شنا یاامروز تماس گرفت بیا پسرمو ببر بام شهربچرخون.بعدمادرشوهرم تماس گرفت کولرو دراوردیم بیا وصلش کن برامون.یاخواهرکوچیش هرروز میگه بیادخترمو ببرکلاس زبان امروز ماشینم نی.حالا من کاری بهش ندارم کمک بده ولی واقعا زندگیمو تحت شعاع قراردادن چه کنم شماباشید میرید؟ 

وای خیلی بده مخصوصا کار خواهرش

من پیشنهادم اینه بری یه شهر دیگه😂نه بری کنارشون

هر چند خوب باشن

مامان دوقلوها👧👦💕....🍁بخون🍁⬅  ........✅گمشده✅کسی ب اسم ساناز علیزاده میشناسین..دوست بچگیمه...حدودا متولد ۷۰..اگر تو اشناهاتون کسی هست.. ریپلای کنید لطفا

عزیزم اگر خانواده شوهر بهترین هم باشن صلاح نیست باهاشون تو یه ساختمون زندگی کنید چون هر روزش براتون جهنم میشه مستاجر نشینی خیلی بهتر از زندگی کردن با قوم شوهر هست دیگه خود دانی

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

وای خیلی بده مخصوصا کار خواهرش من پیشنهادم اینه بری یه شهر دیگه😂نه بری کنارشون هر چند خوب باشن

بخدا همیشه میکشنش بیچاره رو اینکارو کن برامون اونکارو کن.حالا منم میگم ولش کن خانوادشن من چراخودمو خراب کنم.هیچی نمیگم امروز همزمان که بهش زنگ زدن فک بیچاره کفری شد حالا یه داداش مجرد هم داره ازخودش بزرگتردست به سیاه و سفید نمیزنه.من اصلا دوسندارم برم شراکت توروخدا راهکار چیه همسرم میگه نکنه ازارث محروم شم چجوری جوابشون کنیم اصلا اینهمه اصرار براچیه

عزیزم اگر خانواده شوهر بهترین هم باشن صلاح نیست باهاشون تو یه ساختمون زندگی کنید چون هر روزش براتون ...

فدات باچه راهکاری بگم نه خیلی همسرمو پرمیکنن امروز گفت خودت میدونی ولی دیدم که انگاردوسداره بریم شراکت

فدات باچه راهکاری بگم نه خیلی همسرمو پرمیکنن امروز گفت خودت میدونی ولی دیدم که انگاردوسداره بریم شرا ...

بگو آرامش بیشتری دارم اینجوری بهشبگو نه میخوام نزدیک خانواده خودم باشم نه خانواده شما اینجوری احتراممون بیشتره دیگه خودت قلق همسرتون بهتر می‌دونی با سیاست بهش بفهمون

بگو آرامش بیشتری دارم اینجوری بهشبگو نه میخوام نزدیک خانواده خودم باشم نه خانواده شما اینجوری احترام ...

بخدا دقیق همینو گفتم انگار ازباباش میترسه.میترسم دلی ازم بدش بیاد پرش کنن

بخدا همیشه میکشنش بیچاره رو اینکارو کن برامون اونکارو کن.حالا منم میگم ولش کن خانوادشن من چراخودمو خ ...

اصلا ربطی به ارث نداره که همسرتون ااز ارث گفتن ایشون اینطوری گفتن تا شما قانع شید و برید به همسرت بگو بهانه ی مدرسه و کلاس و اینجور چیزا بیاره که مثلا فلان کلاس بچه ام نزدیک خودمونه دوستاشو هم دوست داره نمیشه بیایم یه چیزی بگید دیگه

اصلا ربطی به ارث نداره که همسرتون ااز ارث گفتن ایشون اینطوری گفتن تا شما قانع شید و برید به همسرت بگ ...

بچه نداریم عزیزم تازه ام ازدواج کردیم.ازلحاظ مالی هم که زیاد نداریم ولی میتونیم اجاره بدیم

بخدا دقیق همینو گفتم انگار ازباباش میترسه.میترسم دلی ازم بدش بیاد پرش کنن

اکه به پر کردنه یجا که با هم زندگی کنید بیشتر پرش میکنن طوری که کار آدمو خدای ناکرده به طلاق میندازن عزیزم ،شما هم جای خواهر من می‌دونم عواقب بجا زندگی کردن چقدر وحشتناکه خصوصا همسری مثل همسر شما که بلد نیستن به خانوادش نه بگن 

عزیزم معلومه ک دوری و دوسته بهتر از هرچیزیه هیچوقت این اشتباه و نکن

 بچه کورد.لبیک یامهدی سن ۱۸تا۲۵ سالگی خیلی عجیبه، بعضی ها هنوز گواهی نامه نگرفتن، بعضی ها دارن ی شرکت اداره میکنن، بعضی ها تاحالا هیچ رابطه ای نداشتن، بعضی ها بچه دارن، بعضیا دارن تو کشورای مختلف سفر میکنن، بعضی ها برای بیرون رفتن از خانوادشون اجازه میگیرن‌،تو این بازه سنی همه چی ممکنه.
بچه نداریم عزیزم تازه ام ازدواج کردیم.ازلحاظ مالی هم که زیاد نداریم ولی میتونیم اجاره بدیم

من نزدیک خانواده همسرم بودم ولی فرار کردم رفتم جایی ارزون اجاره کردم ولی گفتم بزار گشنمه بمونم تا آرامش نداشته باشم به ا اینقدر تو فشار مالی بودیم اجاره هم که اضافه شد بدتر دیگه کم کم راه افتادیم اوایل ازدواج سخته اما سخت ترش اذیت کردن اطرافیان هست وگرنه فشار مالی گذراس

من نزدیک خانواده همسرم بودم ولی فرار کردم رفتم جایی ارزون اجاره کردم ولی گفتم بزار گشنمه بمونم تا آر ...

همسرم باباش هرسریع تماس میگیره جرعت نمیکنه بگه ن نمیام.نمیدونم چرا انقد تحت فشار قرارمون میذارن همش مادرشه یه بارگفت باید بیای اینجا کلا توغذابپزی حالا منو همسرم تا12خابیم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   asraam  |  5 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  23 ساعت پیش