برای خواهرم یه داستانی پیش اومده، اینا ی هفته بعد ازدواجشون جایی دعوت بودن که خواهر جاری خواهرم بوده و گویا یه طوری برخورد کرده خواهر جاریش که برای خواهرم سوتفاهم پیش اومده فکر کرده خواهرجاریش خواسته اذیتش کنه و مدام خیره به شوهرخواهرم نگاه میکرده و خیلی باهاش گرم میگرفته و به خواهر من چشم غره میرفته خیلی مثل اینکه تو مهمونی به خواهرم سخت میگذره و خواهرم تو مهمونی چیزی بروز نمیده و خیلی محترمانه برخورد میکنه و کسی اصلا متوجه نمیشه تا اینکه خواهرم تصمیم میگیره با خونواده خواهر جاریش ارتباطی نداشته باشه و برای عروسیش هم دعوتشون نمیکنه، برادرشوهر و جاریش مدام اصراااااااار که چیشده و چرا و وووو اینم محترمانه میگه تعداد مهمونا رو نمیخواستیم زیاد کنیم و ... همسرشم موافق بوده اتفاقا که ارتباطی نداشته باشن؛تا خلاصه بعد از ۶ماه شوهر خواهرم به برادرش دلیل رو توضیح میده و بردارشوهره درجا همه چیو ب خانمش میگه و .... الان ی کدورت بزرگ درست شده، میخواستم بدونم به نظر شما چطور میشه برخورد کرد ک روابط اینا خیلی تخت تاثیر قرار نگیره....(کلا جاریش و خواهرش اهل دعوا مرافه هستن).
هر چی کمتر با جاری ارتباط داشته باشه ارامشش بیشتره
دوست داشتن کـه عیب نیست بابا جان😍دوست داشتن دل آدم را روشن می کند😊اما کینه و نفرت دل آدم را سیاه می کند🤐اگر از حالا دلت بـه محبت انس گرفت🤩سفر کن بـه هیچکس هم نگو🤗یک رابطه عاشقانه را زندگى کن و بـه هیچکس هم نگو!🤗 شاد زندگىکن و بـه هیچکس هم نگو🤗 آدمهـا چیزهاى قشنگ را خراب میکنند😉جبران خلیل جبران
سعی کنن قضیه را کش ندن هر چی کمتر با جاری ارتباط داشته باشه ارامشش بیشتره
خب کش ندن ینی چی؟!ینی بی احترامیا رو ب رو نیارن؟یا ن بشینن صحبت کنن، چون احتمالش هست دفعه بعدی ک خونه همسرش همو دیدن اصلا حواب سلامش رو ندن بعد خواهر من خیلی انسان محترمیه اصلا اهل سلام نکردن و لج و لجبازی نیست