وقتی مادرش فوت کرد بچه رو گذاشت پیش مادر بزرگم و تو چهلم خالم زن گرفت
دیگه پسر خالم پیش مادربزرگم زندگی کرد
الان پسر خالم 14 سالشه تا الان پدرش حتی یه بار هم با هاش تماس نگرفت
و پسر خالم با تنها کسی که راحته منم
امشب یهویی سر حرف و باهام باز کرد و کلی گریه کرد میگفت دلم واسه مامانم تنگ شده کاش خدا جون منم بگیره برم پیش مامانم
ایقد حالم بد شد و باهاش گریه کردم
خدا میدونه چقد تو دل خودش نگه داشته بوده چن سال چیزی بروز نمیداده
وای خدا من چیکار کنم 😭😭
به نظرتون چیکار کنم از درد و غماش کم شه خیلی داغون شدم بخدا😭😭