2777
2789
عنوان

مامان بزرگ من=سگ پیر

339 بازدید | 27 پست

من مادرم اهل شماله و نامزدمم شمالیه امسال بعد ۵ سال نامردی اومدم شمال ۴۰ روز موندم با مامانم

به غیر از امسال فقط یکسال که پدربزرگم جراحی کرده بود من و مامانم برای مراقبت ازش اومدیم یکماه موندیم 

پیش نیومده بود بخوام با مادر بزرگم انقدر زندگی کنم الان فهمیدم چقدر ذاتش بده 

الانم از غصه اومدم توی بالکن نشستم که پر پشست 

از دستش شامم دو لقمه خوردم الان گرسنمه 

نمیدونم چیکار کنم از فکرم بره 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

منم امروز مادر شوهرمو که پیر هست و میخواست با سختی از جاش بلند بشه رو دستمو دراز کردم سمتش گفتم کمکتون کنم؟

با ۸۰سال سن گفت هنوز به مرحله ای نرسیدم که نیاز باشه دستمو بگیری حواست به کار خودت باشه 

تو خوبی😐

حالا اگه اینستا پست میذاشتم میگفتم لایک کن ، نمیکردی 😒شوخی زیاد میکنم😁 نه لایک کن نه دلخور شو 🫀                         بله دانشجوی پزشکی هستم .میام اینجا تا از درس دور باشم . میشه لطفا سوال کنکوری نپرسی؟🥺❤️
منم امروز مادر شوهرمو که پیر هست و میخواست با سختی از جاش بلند بشه رو دستمو دراز کردم سمتش گفتم کمکت ...

توبه کن افتادم بلندش نکن

اوف عصبی شدم اینجور. گفتم

آذین،،هستم،،خدایا خدایی کن رحم کن معجزه کن ، اگرنکنی من نه خدادارم و نه حسین،،،،من امید داشتم ،خدایا،،،،

توبه کن افتادم بلندش نکن اوف عصبی شدم اینجور. گفتم

بخدا اینقدر حرصم گرفت که احترام حالیش نیست 🤕

حالا اگه اینستا پست میذاشتم میگفتم لایک کن ، نمیکردی 😒شوخی زیاد میکنم😁 نه لایک کن نه دلخور شو 🫀                         بله دانشجوی پزشکی هستم .میام اینجا تا از درس دور باشم . میشه لطفا سوال کنکوری نپرسی؟🥺❤️
منم امروز مادر شوهرمو که پیر هست و میخواست با سختی از جاش بلند بشه رو دستمو دراز کردم سمتش گفتم کمکت ...

من هر وقت اینجاام غذا درست میکنم خونشونم بجز پختن غذا کاری نداره بعد میگه به مامانم دخترت یه لیوان اب دستم نمیده فقط با شوهرش میاد میخوره میره ۴۰ روزه اینجایین اینا یه وسیله نیاوردن اینجا 

این در صورتیه که مامانم میخره

و داییام به پشتوانه مامانشون تا دسته ارث خواهرارو خوردن و گفتن هزینه و مخارج خونه مامانشونو تامین میکنن پس وظیفه اوناست ن نامزد نوش

عزیزم آدم ها پیر که میشن واقعا حرف زدنشون دست خودشون نیست 

من مامانِ پدرم با ما زندگی میکرد یعنی تو یک حیاط و ایوان بودیم فقط اتاق جدا بود 

من یادمه سیزده سالم بود متاسفانه عادت ماهانه شده بودم 

زیاد تو خونه کار کردم چون مامانم خودش شاغله برای همین کمرم به شدت درد میکرد 

مادربزرگمم وقتی رفت حموم صدام زد گفت بیا پشتمو کیسه بکش 

منم رفتم وقتی اومدم صداشو شنیدم که غر میزد که نمیتونه یک کیسه بکشه و کلی حرف که یادم نمیاد 

کلا فراموش کردم 

وقتی از حموم اومد کلی گریه کردم بهش گفتم من کمرم درد می‌کنه حالم خوب نیست نباید زیاد کار میکردم حالا اومدم کمکت کردم اینجوری جوابمو میدی پشتم حرف میزنی ؟,

اومد جلو صورتمو بوسید گفت سن آدم که بالا می‌ره دیگه حرف زدن دست خودش نیست 

ببخش دخترم واقعا اون حرف های که زدم دست خودم نبود 

راست می‌گفت هیچوقت ندیدم با نوه هایش بد رفتاری کنه یا پشتون حرف بزنه 


شما هم بذار پای پیری اینقدر خودتو اذیت نکن

بیا به جرم عاشقی بکش منو نرو 💔نگاه کن این آن نحیف و زار و خسته رو 💔تو رو به جون خاطرات خودمون بمون 💔...بیا و راحتم کن از نگاه آدما ... نذار بگیر دامنم رو آه آدما 💔بگو چرا باید بسوزه لحظه های من بخاطر نگاه اشتباه آدم ها 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792