2777
2789
عنوان

مامان بزرگ من=سگ پیر

| مشاهده متن کامل بحث + 348 بازدید | 27 پست
سلام  برگردید خونه تون پیرزن پیرمرد بداخلاق زیاد دیدم مهم نیست

نامزدم اینجاست 

وگرنه تا حالا ۱۰۰۰۰۰۰ بار برگشته بودم

با ۱ تومن پول ماهانه و خونه کر و کثیف کی میمونه اینجا بجز خاله بنده خدام که با مامانبزرگم زندگی میکنه 

دیگه پسفردا داریم میریم 

یکاری کرد زنگ زدم به بابام گفتم توروخدا بیا مارو از اینجا ببر زودتر

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

سگ پیرچیه وا

اگه مامانبزرگ تو میومد تو روت میگفت زنگ بزن بابات بیاد ببرتت تو خرابی 

غذا نمیزاشت بخوری و شوهرتو راه نمیداد خونه 

نصف شب بیدار میشد یک ساعت حرف میزد که پاشید برید بهت میگفتم چی صداش میزنی

چکارکرده؟ خیلی پیره؟شایدحوصله شلوغی وصدانداره

من اصلا خونه نیستم همش بیرونیم گاهی خونه نامزدم خیلی کم پیش میاد خونه باشیم 

دلم گرفت شب تا صبح خوابیدن تو خونش انقدر فشار اورده بهش که اینجوری حرف میزنه

عزیزم آدم ها پیر که میشن واقعا حرف زدنشون دست خودشون نیست  من مامانِ پ درم با ما زندگی میکرد ی ...

مرسی که گفتی اروم بشم 

ولی این با همه نوه های دختری اینجوریه 

ولی با نوه های پسری بیا و ببین با ۹۰ سال سن پوشک بچه هاشونو عوض مسکنه براشون غذا میپزه 

اونا که میان مارو مجبور میکنه کاراشونو انجام بدیم

و چون منم اصلاااااا زیر بار حرف زور و خواری و خفت نمیرم از من بدش اومده

دیگ فشه شنونده ک تویی عاقلی و میدونی این فشا لیاقتت نیست فش ک نمکه زندگیه😂

هعی چی بگم 

اخه زورم میاد تحمل سالی دوبار دیدنمونم نداره

نمیدونم چه هیزم تری بهش فروختم

مرسی که گفتی اروم بشم  ولی این با همه نوه های دختری اینجوریه  ولی با نوه های پسری بیا و ...

ناراحت نکن خودتو 

مادربزرگ منم وقتی بچه دوم فوت شد پسر بود اصلا تا زمان به دنیا اومدن بچه سوم اصلا با مامانم سلام و احوال پرسی نمی‌کرد 

در صورتی که بخاطر اشتباه پرستاران داداشم و از دست دادم 

میخوام بگم که چقدر پسر دوست داشت 

قدیمی ها به پسر خیلی اهمیت میدادن 

سخت نگیر 

میگی ۹۰سالشه افکارشان مال اون زمان هاست 


البته مادربزرگ طرف مادری جونمه خیلی مهربونه اون ۶۰ سالشه من خودم فکر میکنم 

دلگرمی این مادربزرگم فقط نوه هاشه 

وقتی داخل آمبولانس بود با دستای سرد و پیله بسته دست های عروسش را محکم گرفت و گفت من می‌دونم اگر برم دیگه برنمی‌گردم .. تو هم بیا تنهام نذار ...عروس گفت مادر این حرفو نزن حالت خوب میشه و زود برمیگردی ... فشارش بالازده بود ..وقتی بیمارستان بستری شد .. مدام سراغ مریم عروسش را می‌گرفت 💔..اما عروس خیلی دور بود ..سه روز وضعیتش ثابت بود اما در نهایت دنیا رو ترک کرد ...دوست خوبم میشه برای مادربزرگم فاتحه بفرستی ...

ناراحت نکن خودتو  مادربزرگ منم وقتی بچه دوم فوت شد پسر بود اصلا تا زمان به دنیا اومدن بچه سوم ...

حالا من برعکس مادر بزرگ مدری انقدر باهام خوبه انقدر دوسم داره ولی از ۳ سالگی من سکته کرد یه طرف بدنش لمسه 

اینی که خوب و مهربون بود خیلی نتونستم باهاش وقت بگذرونم چون صبحتم خیلی سخت میتونه بکنه 

اونی که یه بند غر میزنه ماشالله نصف شب بیدار میشه شروع به حرف زدن میکنه و مغز ادم و میخوره ولی حرف خو ب از دهنش در نمیاد ک 


حالا من برعکس مادر بزرگ مدری انقدر باهام خوبه انقدر دوسم داره ولی از ۳ سالگی من سکته کرد یه طرف بدنش ...

عادتشه عزیزم 

گفتم شما به دل نگیر 

مادربزرگ منم این آخری همینجوری بود 

غر میزد 

وقتی داخل آمبولانس بود با دستای سرد و پیله بسته دست های عروسش را محکم گرفت و گفت من می‌دونم اگر برم دیگه برنمی‌گردم .. تو هم بیا تنهام نذار ...عروس گفت مادر این حرفو نزن حالت خوب میشه و زود برمیگردی ... فشارش بالازده بود ..وقتی بیمارستان بستری شد .. مدام سراغ مریم عروسش را می‌گرفت 💔..اما عروس خیلی دور بود ..سه روز وضعیتش ثابت بود اما در نهایت دنیا رو ترک کرد ...دوست خوبم میشه برای مادربزرگم فاتحه بفرستی ...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز