2777
2789
عنوان

کسی هست مشکل من وداشته باشه؟؟

93 بازدید | 24 پست
سلام دوستان،من یه پسر نوزده ماهه دارم اما هنوز راه نمیره ،فقط چهاردست وپا میره،انگار از راه رفتن میترسه،خواستم ببینم کسی هست که بچش دیر راه افتاده باشه یا دور وبرش کسی این مشکل وداشته ودیده؟؟خیلی نگرانم،راه رفتنش برامون شده یه آرزوی بزرگ که هر روز من وباباش منتظریم،خیلی هم باهاش کار میکنیم،اما به طور مستقل اصلا نمیتونه ایست کنه،حتما باید جایی رو بچسبه وبعد قدم برداره،چی کار کنم؟؟کسی نظری داره؟؟
باید دکتر ببریش. من برادر زادم راه نمیرفت بردنش دکتر گفت که وبتامین D .. کمه که براش فطره دادن بعد 1 ماه راه رفت
یاندی جانیم هیجر ایله وصل رخ یار ایسترم/ دردمند فیرقتم درمان دیدار ایسترم
آره بچه جاری من، هم دیر راه افتاد هم دیر حرف زد،،،مادرشوهرم میگه از شیره مادره بعضیا شیرشون سبکه ک بچه زود راه میره زود حرف میزنه،بعضی مادرام شیرشون سنگینه،،،،البته این حرف مادرشوهرمه ک خودش مادرده تا بچه بوده

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

تا 15ماهگی معمولا بچها مستتقل راه میفتن از دکتر هم شنیدم که تا،این سن باید مستقل راه برن عزیزم بهتره ببریش دکتر وپیگیری کنی انشاالله که چیزی نیست
خدا جونم لطفا همیشه مواظب دخترای گل من و بابایی مهربونشون باش هیچ وقت ما رو از هم جدا نکن امین
دکتر بردمش،حتی ام ار آی هم ازش گرفتن که ببینن مشکلی داره یا نه خدا رو شکری سالم بود،آزمایش هم دادم اما دقیقا نمیدونم چه ازمایشایی براش نوشتن هر چی بود اونا هم سالم بودن،زیر نظر مغز واعصاب هم هست دکتر میگه بچه از نظر مغزی وجسمی سالمه ومشکل نداره فقط هنوز نمیدونیم چرا راه نمیره
چیزی نیست راه میره ، میترسه فقط، چیزایی که دوس داره رو تو فاصله های معین بزارین در حد چند قدم بعد بهش توجه نکنین خودش پامیشه میره باهاشون بازی کنه دختر خواهر من اینجوری راه افتاد
من خالی از عاطفه و خشم ، خالی از خویشی و غربت، گیج و مبهوت بین بودن و نبودن
ببرش قاطی بچه ها ... بچه عموی شوهرم با پسر من همسنه نه ماهگی راه افتاد ولی پسر من میترسید... خیلی میترسید تا دستشو ول میکردیم می ایستاد جیغ میزد گریه میکرد تا بریم نجاتش بدیم خخخ... بعد بردمش توی جنع بچه های هم سن خودش دیگه ده ماهگی راه افتاد به اونا ک نگاه کرد .... الانم پسر شماهم همینطوره ... احتمالا بدجوری ترسیده باید ترسش بریزه
اره دو تا از فامیلاى ما هم خیلى دیر راه افتادن یکیشون که تپل بود اون یکى هم فکر کنم میترسید. حتى نمی ایستاد همه نگران شده بودن بعد از چند وقت خودش راه افتاد یعنى روى پاى مامانش هم دستشو میگرفتن نمى ایستاد پاشو زمین نمیذاشت
با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن و بگو با دل خود که خدا هست، خدا هست هنوز او همانیست که در تارترین لحظه شب، راه نورانی امید نشانم می داد او همانیست که هر لحظه دلش میخواهد همه زندگی ام، غرق شادی باشد ماه من... غصه اگر هست بگو تا باشد معنی خوشبختی، بودن اندوه است اینهمه غصه و غم، اینهمه شادی و شور چه بخواهی و چه نه ،میوه یک باغند همه را با هم و با عشق بچین، ولی از یاد مبر پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا و در آن باز کسی می خواند که خدا هست خدا هست خدا💞هست هنوز 💞🙏🏻
اره بهار جون همه کارااش دیر شروع شد،یکسالگی تازه سینه خیز افتاد،یکی دوماه بعدش هم چهار دست وپا شروع کرد،،کاردرمانی هم چند جلسه بردمش اما اصلا همکاری نمیکنه فقط جیغ میکشه،کلا از ادمای اطرافش گریزانه،جز من وباباش وداداشش به هیچ عنوان با کسی ارتباط برقرار نمیکنه،،خیلی شدید به ما وابسته هست،خیلی هم بد غذاست فقط شیر خودم ،بقیه غذاها اشتها نداره با صدجور بازی وکلک بهش غذا میدیم،خلاصه پدر مارو دراورده.
اصلا قاطی جمع نمیشه،حتی با بچه ها هم بازی نمیکنه،یا میچسبه به ما،یا واسه خودش یه گوشه مشغول میشه،کلا خودشو وارد بازی بچه ها نمیکنه فقط از دور نگاشون میکنه یا بهشون میخنده اما اصلا پیششون نمیره،اصلا شیطنت وبازیگوشی بلد نیست.
درست میشه دختر دایی منم تا نزدیک دو سالگى نمیشد طرفش برى از بس گریه میکرد تا غریبه میرفت پیشش الان انقدر عوض شده حتى توى جمع شعر میخونه براى همه
با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن و بگو با دل خود که خدا هست، خدا هست هنوز او همانیست که در تارترین لحظه شب، راه نورانی امید نشانم می داد او همانیست که هر لحظه دلش میخواهد همه زندگی ام، غرق شادی باشد ماه من... غصه اگر هست بگو تا باشد معنی خوشبختی، بودن اندوه است اینهمه غصه و غم، اینهمه شادی و شور چه بخواهی و چه نه ،میوه یک باغند همه را با هم و با عشق بچین، ولی از یاد مبر پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا و در آن باز کسی می خواند که خدا هست خدا هست خدا💞هست هنوز 💞🙏🏻
درست یادم نیست ولى دیر بود یک سال و خرده اى یادم هست که بود و هنوز نمیتونست بایسته ولى خودش راه رفت یعنى کسى وادارش نکرد که بخوان مجبورش کنن راه بره و ....
با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن و بگو با دل خود که خدا هست، خدا هست هنوز او همانیست که در تارترین لحظه شب، راه نورانی امید نشانم می داد او همانیست که هر لحظه دلش میخواهد همه زندگی ام، غرق شادی باشد ماه من... غصه اگر هست بگو تا باشد معنی خوشبختی، بودن اندوه است اینهمه غصه و غم، اینهمه شادی و شور چه بخواهی و چه نه ،میوه یک باغند همه را با هم و با عشق بچین، ولی از یاد مبر پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا و در آن باز کسی می خواند که خدا هست خدا هست خدا💞هست هنوز 💞🙏🏻
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792