دوری از همسر

فعلا ک ماییم ک داریم واسه اونا بال بال می‌زنیم 

سخته

مربوط به تفاوت شخصیتی آدم هاست ..

قرص و شربت نیس بخوری سریع درست بشه

من که هر روز که از خواب پا میشم میگم دیگه امروز زیاد باهاش تماس نگیرم ولی بازم ناموفقم نصف روزمو تلفن به دست

حتما مشکلاتتون زیاد هست که به این نتیجه رسیدی..

بهت توصیه میکنم اگر ایتا داری کانال مشاوره سید حسینی رو سرچ کنی تو دوره هاش شرکت کنی واقعا عالیه

ما ذاتا احساسی و اونا ذاتا بیخیال و اینه که ما وابسته و اونا فارغ.من خاک تو سر که چهل یسالمه بازم نمیتونم بیخیالش باشم مثل دخترای ۱۴ ساله زر زر میکنم براش

سر خودتو با چیزای دیگه گرم کن مثلا آشپزی فیلم ،زیاد بهش نچسب اینجوری به مرور بال بال میزنه

خیلی سخته هم برای اون هم برای من الان هم قهریم یکساعت یکبار میاد خونه

چی بگم عزیز

شوهر منم میخواد بره کربلا مادرش گفت منم مهمون کن ببر من خیلی زحمت تو رو کشیدم

حقیقتش زورم گرفت چون مادر شوهرم بین ما و برادر شوهرم خیلی فرق میذاره و در حقیقت زحمت اونارو میکشه و برا ما هیچ کاری نمیکنه

حالا ضرر که نداره.. تو همه رو امتحان کردی اینم روش.. مشاورهای مذهبی بهتر راهنمایی میکنن تا مشاورهای معمولی.. من پیش مشاور معمولی رفتم.. همه ی مسائل و.. صحبت شد.. نتیجه این شد که ما به درد هم نمیخوریم و جدایی نفعش برام بیشتره..در حالی که با کمک خدا مشکلاتمون حل شد..حتی خیانتاش..

نذر هم خیلی جواب میده.. شوهر من یه اشغال بود.. الان شده یه مرد عادی و بابای خوب 

پیج مریم حسنی رو هم سرچ کن.. اونم عالیه... مشاور خوب اونی نیست که مراجعینش زیاد باشن یا بالاشهر باشن... مشاور خوب اونیه که تو پایین شهره... درد کشیده است.. با گوشت و استخونش درد مردم رو درک میکنه و الکی نسخه ی سرد شدن و جدایی نمیده..

من سه سال رو خودم کار کردم.. شناختم دو نسبت به مرد جماعت و خواسته هاشون و کجا نیازه رو بدیم سواری بدیم کجا کوتاه بیایم و سکوت کنیم و عین گربه مظلوم کنیم خودمون رو🤪 یاد گرفتم...واسه درست شدن شرایط رو خودت کار کن.. رفتارت که تغییر کنه ادمهای اطرافت هم نم نم انرژی تو حال مثبتت رو دریافت میکنن و به مرور تغییر میکنن.. البته باید توام تشویق و تشکر مداوم داشته باشی که انگیزه بگیره برای خوبی کردن بهت..

شوهر من یه احمق بود که چند تا دوست آشغال داشت که اونا هر غلطی میکردن اینم دنبال اونا میرفت.. منم تا دم جدایی رفتم.. فکر خودکشی داشتم و.. اما با کمک مشاوره های مختلف رو خودم کار کردم...

مریم حسنی بهم یاد داد کمترین خوبی های ادمها رو ببینم.. تشکر کنم.. برای دیگران تعریف کنم و خودم مشوق خوبی دیگران به خودم باشم..

مثلا میگفت وقتی شوهرت نون خریده بگید به به عجب نونی گرفتی.. چه تازه است.. مزه میده باهاش فلان چیز رو خورد.. دستت درد نکنه عزیزم..فکر نمیکردم یادت باشه که نون تموم شده و بخری..

من بابام همیشه جعبه ای خرید میکرد ولی مامانم هیچ وقت تشکر نمیکرد و جوری رفتار میکرد که انگار وظیفه مرد هست دست پر بیاد خونه.. منم خیلی نکته های مشابه دیگه هم بود که تو شوهر داری بلد نبودم..رو خودم کار کردم..

به همه هم خوبی میکنم.. به خاطر خدا.. شاید طرف لایق خوبی من نباشه.. ولی وقتی به خاطر خدا سعی میکنم اروم و خوب و مهربون باشم و از پاکی درونم لذت ببرم و دنبال تلافی و انتقام از شوهر و.. نباشم و با کینه و عقده و .. قلبم رو سیاه نکنم.. که بیشتر از همه دودش میره تو چشم خودم و افسرده و دل مرده میشم