پسرم یربع پیش میخاس بره خ دوستش(از بچگی باهمن)وپدرش ب رحمت خدارفته)
من نزاشتم
میخاس قانعم کنه گف ماتوخونه ک کاری نمتونیم بکنیمو مامانش حواسش بهمون هستو...ازین حرفا
بازم نزاشتم
قبلن زیادگزاشتم بره اما پشیمونم..گف تا صب کال اف بازی میکنیم..پدرش دید باهم بحث میکنیم یه داد زد ک هیجا حق نداری بری بگیر بخاب