سلام از اونجایی شروع کنم که قبل از عید شوهر و برادرشوهرم باهم رفتن یه شهر دیگه من به شوهرم خیلی اعتماد دارم دائما پیشمه ولی جاریم به شوهرش اعتماد نداره وقتی شوهرامون رفته بودن جاریم هی میگفت معلوم نیست کجا رفتن و خونه کی هستن
امروز بعد از شش ماه جاریم میگه تو سطل زباله گوشی شوهرم عکسی دیدم که شوهر تو تو یه استخر ویلا تو اب بوده و این در شرایطیه که شوهر من همیشه میگه از اب و استخر میترسم از جاریم پرسیدم تنها بود؟گفت اره
الان نمیدونم از شوهرم بپرسم یا اصلا هیچ چی نگم واقعا از سر شب دارم دیوونه میشم سر شب فشار خونم از ناراحتی روی۱۹بود
میشه راهنماییم کنید اصلا از شوهرم بپرسم اگه قراره بپرسم چجوری حرفم رو شروع کنم
از ناراحتی خوابم نمیبره