2777
2789
عنوان

اینکه میگن متنفرم از بچم ....

1282 بازدید | 70 پست

مادرن...خستگی ها و بی خوابی‌های مداوم ،حامی ندارن و کسی کمک حالشون نیست و درک نمیشن ولی یه سری رفتارها از بچه ها عادیه و خصوصیت بچه همینه...


ولی جدیدا یه پیجی دیدم که یه دختر بچه هست که بیماری خاصی بنام cpداره و مادرش وقتی فهمیده بچه‌اش مریضه ول کرده رفته (وقتی شش ماهش بوده بچه)  و کلا باباش بزرگش کرده و الان شش هفت سالشه دختره. داستان زندگیشونم گذاشته چقدرقشنگگگگگگ این پدر صبوره و مادری می‌کنه برای بچش.چقدر حوصله به خرج میده .من ستایش میکنم همچین آدمهای صبوری رو و وقتی داستان زندگیشو خوندم خیلی حالم دگرگون شد و میگم ماها چقدر کم صبریم در برابر بچه هامون...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خدا به همه بچه های  سالم بده 

امتحان و ازمون سختیه 

البته صبر کردنشپاداش زیادی هم داره

❤️ اگر میخوای خودتو بشناسی به خوبی نگاه کن که عاشق چه کسانی هستی و از چه کسانی متنفری، هر ادمی کپی کوچکی از معشوقه هاش میشه ❤️.تمام زندگیم این بود = محبت حضرت علی (ع)❤️زندگی خوب رو سلمان داشت که همه چی رو رها کرد و رفت به دامن علی پناهنده شد، زندگی خوب رو "جُوون" داشت، برده ی سیاهی که احتمالا باورش نمیشد "امیری حسین و نعم الامیر"  ی که با شوق فریاد زد تا ابد با اشک و سوز تکرار بشه، زندگی خوب رو "بشر بن حارث" داشت که گذر امام کاظم(ع) به دم خونه اش خورد و از مجلس رقص و شراب، به مقامات عالی رسید، زندگی خوب رو اون شاهزاده ی رومی داشت که به شیرینی عشقی که تو قلبش حس کرد، ناشناس بین برده ها و کنیز ها رفت و توی شرایط سخت زندگی کرد ....توی این دنیا زندگی خوب فقط برای کسایی بود که طالعشون به امامشون گره خورده بود  ❤️یا مبدل السیئات بالحسنات... طالع من رو هم به امام زمانم گره بزن ❤️

منم دیدم بچه بوره

#تلنگر وقتی با یک نفر ازدواج میکنید👰‍♀️🤵‍♂️درواقع با تمام اینها ازدواج میکنید:_با آسیب های اون آدم در گذشته😔 _با خانوادش👨‍👩‍👧‍👦 _باترس هاش😰 _با عادت هاش🧘‍♂️ _با فرهنگی که توش بزرگ شده🧍‍♂️ _باعقاید،باور هاش💆
اره دیدمش...چه سختی ها که نکشیده دست تنها...

من با بچه هام  بدرفتاری نمی‌کردم ولی ی وقتا بی حوصلگی ب خرج میدادم... از وقتی بهار رو دیدم و پدر صبورشو،ب مراتب رفتارم بهتر شده .

ولی من دلم سوخت واسع اون خانم ک گفت از بچش متنفره

حس میکنم از شدت بی خوابی و درک نشدن اینجوری شده

منم بچم تا پنج ماهگی شبا نمیخوابید و گریه میکرد

وقتاییک ب شوهرم میگفتم یکم بگیرش تا بخوابم نیگف اگه نخوابی میمیری؟!

هیچ وقت نگفتم از بچم متنفرم ولی من درکش کردم

از تمـــام آرزوهــــایم بـاغ بــــی بـــرگــ مـانــــده بـرایــــم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

ایفون

eliiiiii80 | 52 ثانیه پیش
2791
2779
2792