خواهرم خسته مون کرده دیگه 😬😬😬🙄

ولی بهش میگم همه ک عین هم نیستن مشاور خوبم پیدا میشه میگ ن اینا همشون عین همن همشون حرفای تکراری میزنن خوشم نمیاد ازشون

وای نگو خدا نکنه لرزه افتاد ب تنم اخه چیکار باید بکنم الانم هر چی بهش پیام میدم جواب نمیده 

خب الان خوابه الکی استرس نگیر نگا ساعت کن😐😐

گفتم از نظر روانشناسی اگه کسی حتی یک بار اشاره به خودکشی کرد دیگه خطرناکه باید مواظبش باشی مخصوصا تواین سن حساس 

چقدر خوبه که شمارو داره 

به مادرشم بگو 

باهم یه فکر اساسی کنید این دختر حیفه خیلی باهوشه خیلی میتونه آینده درخشانی داشته باشه

میگ من حتی از دوران دبستان یدونه دوستم نداشتم اصن دوست ب چ دردی میخوره خودت باید خوشحال باشی حتی اگ یکی دیگه ام بیاد واسه خوشحالیت تا خودت خوشحال نباشی اون هیچکاری نمیتونه بکنه🙂

نمیدونم باید چیکار کنم میگ از این شهر از ادماش از همه ی فامیلامون از همه متنفرم میخوام فقط برم 

😂معمولا تا ۴ صبح بیداره چون خوابش نمبره از اون ورم ۴ میخوابه تا ۴ بعد از ظهر خودش نمیدونه ک من تا این حد میدونم ولی بهش میگم نمیخوای حداقل ب مامان بابات یا ابجیت بگی میگ بگم ک چی بشه هر کسی خودش کلی گرفتاری و مشکل داره هیچکس ن علاقه ای ب شنیدن حرفام داره ن براش اهمیت داره  بعدشم این مشکل منه چرا باید اصن واسشون مهم باشه ب مامانم بگم ک از بچگی منو مسخره میکرد یا ب بابام ک مث بچه ی سر راهی باهام رفتار میکنن خواهرم ک دیگه از همه بدتر دیگ گریش گرفت نپرسیدم چیزی

بعد گفتم میخوای حداقل من باهاشون صحبت کنم میگ بگی ک چی بشه مثلا من دلم نمیخواد بقیه دلشون برام بسوزه و ب چشم حقارت بهم نگاه کنن مشکلی نیست فقط کافیه همشونو پشت ی لبخند بزرگ قایم کنم اینو ک گف قلبمو انگار تیکه تیکه کردن بعدم من اصن انتظار نداشتم ک این اینجوری باشه قبل اینکه بدونم حداقل پیش من اینقد مسخره بازی درمیاورد آدم غش میکرد از خنده

اینکه گفتی دوتا مسئله جداست 

بحث درس خوندن 

واینکه نظرات بقیه براش مهم باشه اهمیت دادن به نظر دیگران اعتماد بنفس داشتن فرق داره 

دختر منم عینکی است یه بار یکی از دانش آموزان تو سرویس بهش گفت چهار چشمی اینم بهش گفت تو خوبی اگه هولت بدن تا تهران میری دختره خنده رو لبش خشک شد دیگه م اون حرفو به دخترم نگفت چون من همیشه رو اعتماد بنفسش کار میکنم بستگی داره بجه رو چجوری بار بیاری از پس خودش بر بیاد حالا تو ده تا مدرسه عوض کن 

ببخشید مژگان جان من دیشب خوابم برد تاالانم نتونستم بیام 

چه خبر جواب پیامتو داد؟ 

من فک میکردم با کمک خانوادش بهش انگیزه و اعتماد به نفس بدید ولی انگاری دلیل اصلی مشکلاتشن🤦

عزیزدلم😥😥😥😥

ن خواهش میکنم 

آره ولی باز دوباره شروع کرد ب خودخوری پشت سر هم استرس گرفته منو کشت گوشیم ترکید چیکارش کنم بنظرت توروخدا کمکم کن یچی بهش بگم اخه من تاحالا توی شرایطش نبودم ک بخوام بهش کمک کنم

میگ من تاحالا ن توی این مدریه بودم نه درسم اینقد بد بوده حالا فردام مدرسه واسشون کلاس تقویتی گذاشته اخه فرزانگه بعد میگه نمیخوام برم درسم خوب نیس برای همین حس خوبی بهش نمیده حالا چی جوابشو بدم نمیدونم

تو به تنهایی نمیتونی کاری واسش بکنی 

مشکلش ریشه ای باید حل بشه 

کل خانوادش باید تغییر رویه بدن 

مدرسه فرزانگان فشار میاره بهشون 

شاید زده شده 

بهش هیچ اصراری نکن 

ببشید من چن وقت درگیر بودم نتونستم بیام سایت

ن مث اینکه باخانواده اش بحث شده اونام گفتن میخوای نمیخوای باید بری دیه رفته

خواهش میکنم عزیزم 

کجا رفته؟