واقعا فکر کردین ؟من انقدر حوصله دارم که طلاق بگیرم ؟؟ من واقعا حوصله ندارم بخام این زندگی این همسر این خانواده رو ترک کنم که بخام دوباره ..ازدواج کنم تشکیل خانواده بدم...دوباره ۳سال طول بکشه فرمان اون زندگی اون مرد اون خانواده همسر رو به دست بگیرم؟؟فرهنگشون طبقه خانوادشون بشناسم.دوباره خاهر شوهر مادر شوهر بازی رو تحمل کنم؟ حوصله دارم ؟؟بخام جاری مادرشوهر خاهر شوهر بشناسم از سر زندگیم بازشون کنم؟؟ هرچند همسرم بد هم باشه.... بخام داخل خانواده همسر برا خودم جایگاهی درست کنم؟؟؟اعتماد اطرافیانو کسب کنم؟؟.من انقدر عمر میکنم ؟؟واس اینکار؟؟؟این حوصله اعصاب دارم؟؟؟پس عمری وقتی واس این شوهر این زندگی گذاشتم چی؟؟؟؟مگر همینجوری کشکی هست ؟؟؟؟خیر جانم ..(دیالوگ نوید محمد زاده)من میمونم اینجا حقمو میگیرم موندم حقتونو کف دستتون بزارم😃 اینارو درست میکنم...با همین آدم ها..همین تیکه ها پازل مو میچینم .....زندگی بازی حکم هست وقتی برد میزنن کارت هارو معلوم نیست به تو چی میفته شاید بهترین دست...شاید بدترین دست...ولی مجبوری با همون دست بازی کنی..با همون کارتا منتها..باید بدونی کدوم کی استفاده کنی که بازی رو ببری....توی شطرنج باید بشناسی مهره هاتو کدومو کجا بزاری....تو کل عمر وقت نداری که صرف شناختن مهره های زندگیت کنی .....پس با همینا بازی کن.. _زندگی یک قماره_ من شاید قمار بلد نباشم...ولی وسط بازی هم حق جا زدن ندارم...این قانون بازی حکم هست____کاربر ۹ساله سایتم
رفلاکس داره دیگه خودت میگی احتمالا دلدرد دارا:/با اینکه عاشق نوزادم ولی کهیر میزنم اینجوری یاد نوزادی دخترم میفتم یعنی مشکلی نبود ک نباشه دلدرد آلرژی رفلاکس وزن کم بدقلقی بدخوابی مدفوع خلطی بازم شکر ب درگاه الله
دوستای گلم میشه هر کی امضامو خوند ی صلوات بفرسته ک خدا کمکمون کنه و گره از مشکلمون وا بشه♥️خبرم کنین منم برای شما میفرستم دعای نی نی سایتیا بدجور میگیره🥲
قسمتی از سخن های کوروش کبیر:بودن با کسی که دوستش نداری و نبودن با کسی که دوستش داری همش رنج و عذاب است.پس اگر همچون مثل خود نیافتی مثل خدا تنها باش.واگر یافتی او را چنان حافظ باش که گویا جزوی از وجود توست.
بخاطر دل دردشه میخوره تا دردش اروم شه بچهای منم همین بودن گاهی انقدر میخوردن ک ازدهان و بینی بالا ...
همینه... برای منم همینطور
بهداشت بردنی میدیدم چقدر از خط نرمال بالاترن.
ولی همیشهی خدا شیر میخواستن. مخصوصا پسرم.
دکتر هم مدام میگفت نده. ولی نمیشد.
الان ولی لاغر شدن خداروشکر
شب ها وقتی دستان کوچکت را در دستانم قرار میدهی و با نوازش مادرانه انگشتانم به خواب میروی،با خودم فکر میکنم...دیگر چه کسی در طول عمرت انقدر عاشقانه و بدون چشم داشت برای آرامشت تلاش میکند... بعد از این روزهای کودکی، دیگر چه کسی توی خواب محو تماشایت میشود و به رویت لبخند میزند تا آسوده بخوابی؟و من چقدر دیر میفهمم عظمت عشق مادرم را. و تو هیچ وقت نمیفهمی! هیچ وقت حجم احساس مرا درک نخواهی کرد! تو دختر نیستی! تو هیچ وقت مادر نمیشوی