دانشجو بودم سر جلسه امتحان که اومدم امتحان عمومی بود زیاد نخونده بودم یه پسره صندلی کنار من نشسته بود خیلی خوش تیپ بود و بهش میومد از اون خرخونا باشه بهش گفتم لطفا منو توی امتحان یاری کنید گفت چشم حتما
بعد یهو یه دختره اومد گفت این صندلی شماره منه روش
اون بنده خدا هم سریع بلند شد گفت بله بفرمایید بشینید
و بعدش فکرمیکنید کجااااا رفت😳
رفت روی صندلی مراقب نشست پسره مراقب امتحان بود😄
قیافه ی من😰😩
قیافه پسره تا آخر جلسه😈🙂
تا نگاهم رو از برگه بلند میکردم یه لبخند ملیح ازش میدیدم