2777
2789
عنوان

خانومای متاهل شما

| مشاهده متن کامل بحث + 1575 بازدید | 66 پست
خیلی اعصابم خورده نمیدونم چکار کنم حالا مادرش این وسط فقط میپره بمن میگع من میام دم در تو فقط بمن می ...

بش بگو نه مادرجان باهاتون اینقدر راحتم مث مادر خودمین غریبه ک نیستین تعارفتون کنم منزل خودتونه

نی نی یار با ما به از این باش ک با خلق جهانی 😁
بی تربیت نفهم چیه ب بزرگتر گفتی 

جای من نیستی بفهمی چقدر سکوت کردم چقدر حرف شنیدم چقدر هر بار با حرفاشون خورد شدم نفهم ک خیلی کمشه منم هیچوقت بی احترامی نکردم بهشون ولی امروز بخاطر بچم و حرفایی که الکی بمن زد خیلی بهم ریختم منم حاملم انتظار دارم حداقل یکم درکم کنن نه هر دفه بیاد اینجا کلی تیکه بندازه بمن و بره جرم کردم عروسشون شد یا من دل ندارم

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

بش بگو نه مادرجان باهاتون اینقدر راحتم مث مادر خودمین غریبه ک نیستین تعارفتون کنم منزل خودتونه

بقران همین گفتم میگم خونه خودته مادر جان میگه نه دیگع من جرات نمیکنم بیام اصلا این بشر انگار خوبی و محبت سرش نمیشع

چ مادرشوهر حساسی

ب روح برادرم آنقدر ازش حرف شنیدم گهگاه بهم حمله عصبی دست میده بسکه اذیتم کرد بسکه خون کرد ب دلم و سکوت کردم کلی مشکل روحی پیدا کردم دوسدارم فقط از اینجا برم یا حتی برم بمونم خونه پدرم ولی شوهرم نمیزاره از دست خانوادش آسایش ندارم ب امام حسین 

چ مادرشوهر حساسی

خودشوهرمم مدتیه که فهمیده اذیتم میکنن اونروز از بیرون اومدم بعد متوجه نشدن اومدم تو خودم با گوش خودم شنیدم مادرش داشت در مورد خانوادم حرف میزد منو که دید رنگش پرید ولی حتی ب روم نیاوردم درصورتیکه خانوادم اصلا ی شهر دیگن اونموقع این خانم حسادتشون میکنه ....

ب روح برادرم آنقدر ازش حرف شنیدم گهگاه بهم حمله عصبی دست میده بسکه اذیتم کرد بسکه خون کرد ب دلم و سک ...

بنظر من سعی کن بیخیالی طی کنی

هرچی گف خودتو بزن ب نشنیدن

نی نی یار با ما به از این باش ک با خلق جهانی 😁
عزیزم اونارو نمیتونی تغییر بدی خودتو تغییر بده اولش دنبال رضایت شون نباش زندگیتو بکن دوما تاثیر پذ ...

چطوری کم کنم اصلا راهی هست بخدا افسردگی گرفتم از حرفاشون رفتاراشون از اینجام نمیتونیم بریم شرایطش نداریم که جای دیگه خونه بخریم

بنظر من سعی کن بیخیالی طی کنی هرچی گف خودتو بزن ب نشنیدن

همون یمدت بیخیالم ولی دوباره حرفاش بهم فشار میاره دکترم رفتم بهم گفت یدوره شیش ماهه قرص بخور ولی ترسیدم قرص بخورم و اینکه باردار شدم‌...

مال منم همینطوریه حتی خیلی خیلی بدتر از این ولی چه کنم جواب میدمو بازم حرص میخورم 

بخدا دیگه نمیدونم باید چطور رفتار کنم نمیرم میگن نمیای میرم دم درشون اصلا بهم نمیگه بیا داخل دوباره برمی‌گردم اونروز بیمارستان بستری بودم حتی ی زنگ بهم نزد بعد اومدم خونه زنگ زده خواهرم مریضه بیا بریم دیدنش انقد دلم شکست پس من ادم نیستم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792