من البته این مدپورد نشکستم ابدااا اما خوب شوهرم پاشده رفته حموم ابگرم کن قطع شده سری قبل الانم سری قبل هر کار کردم روشن کردوم بقیه رو هم پیچوندم تا چپ کامل شمع روشن شده خود ابکرمکن روشن نشده . شوهرم خودش در اومده یکم بعد بعدفشار داده روشن کرده گمونم بخاطر زورش..
بعد فک کرده من تا ته نمیپیچوندم و با تنفر رفته حموم اینسریم از حموم در اومده از من شاکی .. متنفر انگار من باعث شدم والا .
بعد مثل سری قبل هر چی پیچوندم و.. نشده بعد اومده فهمیده هون تهش شکسته که نمیشه خالی میره .. من گفتم همون سری اولم که من میکردم اون خالی میرفت من تعجب میکردم تو اومدی زور دادی پیچوندی روشن شد من زور داشتم میپیچوندم روشن میشد دیگه انقد زور داشته باشم بپیچونم بشکنه .. خلاصه درایی تنفر خشم سر من خالی کرده صبحونشم نخورد رفت
کلا من تو خونه گهگاهی شده یچیز شکستم اتفاقی چدن مادر شوهدم کمتر پیش میاد چیزی بشکنه ولی خوب کاره میشه دیگه سری قبل چای صاف کنش شکسته بود .. گفتم واااا چرا شکسته اخه هی میاد پیش شوه م میگه مننننن با سلیققققققم اصلا ابدا هیچیمممم نشکسته هیچیم.... شوهرمنم سر اون از من متنفر میشه میبینه چیزی من بشکنم یا و..
گفتم سری قبل که من نشکسته بودم هیچ نمیدونستی اون شکسته بجا اینکه ممنون باشی... دارم خودم اب اتیش میزنم اون روشن کنم حالا نشده .. قدر نشناسی هم میکنی اینجور میکنی با اب سرد حموم کن کاش عین خیالم نمیشد میگفتم کار من نیس خودت بیا