دروغای شوهرمو قبل ازدواج باور کردم اعتماد کردم
شهرامون باهم ۷۰۰ کیلومترفاصله داره... ثول داد بیاییم شهر اون زندگی کنیم دو سه سال بعد بزمیگردیم شهر من... قول داد بذاره سرکار بزم درس بخونم....
هیچکدومشو عملی نکرد... الان داره ۴ سال میشه عروسی کردیم.... با وجود کلی دعوا و یحث و مشکلاتی که اینجا داریم اصلا قبول نمیکنه برگردیم شهر من.... هر باید با غریبی بسازم هم با نداری ... صابخونه هرروز میگه در بیا خونه نمیتونه بگیره ولی اصلا راضی نمیشه بریم شهر من....شغل درست حسابی نداره خیلی دیر از سر کار میاد.... توی این شهر غریب حالا که بهم ثابت شد همهچی دروغه حس میکنم سرم کلاه گشادی رفته خدایا دارم دق میکنم....