سلام دوستای مهربونم
من دیروز صبح رفتم دنبال داروی پدرم
از لحاظ روحی توی داروخانه خیلی بهم ریختم
دارو رو گرفتم ولی بخاطر رفتار زشت اونا گریه کردم و خیلی سخت گذشت اون چند ساعت ...
برگشتم خونه دیگه تا شب حالم خوب نبود و اینجا زیاد نیومدم
انشالله همیشه سلامتی باشه برا همتون
برای قضیه ازدواجمم هنوز دلم به دعای شما گرمه
دیروز خواستم به مامانم بگم اما واقعا حالم بد بود
شماها چخبرااااااا
فانتزیم میگه یه روز هممون یجا جمع میشیم دور هم چایی میخوریم🫠😍🙃
پاییز جون ببخش دیر جواب میدم بالا توضیح دادم وقت نشد دیروز
آره عزیزم منو مامان خشک کردیم خیلی خوب شد فقط ما ابلیمو بهش نزدیم یکم رنگش سیاه شد البته فقط یکم
ولی طعمش عالی بود من خیلی خوشم اومد
چون موز زیاد علاقه ندارم نمیخورم ولی خشک شدش رو دوست داشتم
خوب کاری میکنی هله هوله ضرر داره
چیپس اگه حوصلشو داری خودت براش درست کن امروز
هستیم عزیزمم❤️
مدرسه ها بد جوری ما رو ضربه فنی مون کردن 😄 😄 همه جوره درگیرش شدیم
صب ب زوری بیدار شون کنیم
بدو بدو آماده شون کنیم عصر بدو بدو بنویس بخون شب بگیر بخواب..
😄 یعنی شبا صد بار بگی بخواب صبا هزار بار بگی بیدار شو 😄
نت هم اذیت می کنه نمیشه ب راحتی بیایم
مهسا قبل مدرسه میگفتم نه آنلاین نشه االان از خدامه آنلاین شه بااین هوا و اینهمه مریضی ....
کیان دیروز خودش دیگه گفت ماسک بخرین من حوصله ی مریض شدن ندارم🥺کل کلاس رو ماسک زده میگه یه لحظه فقط تو کلاس دادم پایین نفسم گرفته بود....
دیروز معلم نیومده بود یکی از مادرا رو گذاشته بود جاش اون سری هم این کار رو کرد....خب نمیخواستی بیای دیروز رو تعطیل میکردی...کلی همدرس داده دیروز....
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
