به امید خدا پدرتون زودتر حالشون خوب میشه 🤲 🤲 🤲 🤲
عروسی شما هم برپا میشه
داروخونه رو که نگو
هر بار با بغض رفتم
یکباردیگه رفتم داروخونه اسم دارو رو گفتم مسبولش گفت داریم وای چنان ذوق کردم یهو همکار دیگه ای اومد گفت نداریم
وای انگار اب یخ ریختن رو سرم
گفتم آقا قرص رو بدین هرچقدر پول بخواین میدم گفت نداریم
منم با چشمای اشکی اومدم بیرون