دو روز پیش از بیرون اومد خونه من تو اتاق بودم داشتم درس میخوندم گوشیمم کنارم بود پی دی اف چک میکردم برای درسام تا صدای در اومد گوشیو خاموش کردم گذاشتم زمین چون میدونستم حساسه رو گوشی بعد چون داشتم درس میخوندم بچم خونرو ترکونده بود با اسباب بازی همین باعث ناراحتیش شد گفت شرط میبندم گوشی بازی کردی گفتم باور کن درس خوندم و ...بعد از اتاق اومد بیرون از پشت زدم رو شونش که برگرده بغلش کنم یهو برگشت سیلی زد تو صورتم.
منم گفتم خیلی بی شعوری اصلا گوشی دستمه به تو ربطی نداره همین بغض کردم رفتم تو اتاق.
دو شبه جدا خوابیدم سر سنگینم حرفم باهاش نمیزنم زیاد
نمیدونم امشب برم پیشش یا نه؟؟؟
از اوناست که جدا بخوابی هی میگه مگه تو مردی جا جدا میکنی و ...میگم شر نشه.