بابات زورش به بی گناه رسیده .
ی روز داشتم با شوهرم حرف میزدم اونم داشت ی چیزز تعمیر میکرد و پسرم یهو دسش اورد جلو چاقوهه نزدیک بود ببره دستشو .شوهر من بهم گف اگر دست بچه رو بریده بودم دهنت پر خون میکردم ..حالا من پای سینک طزف میشستم .اصلا کاری ب اونا نداشتم ..میخام بگم فقط مامانت تنها نیی