امروز از صبح بگو مگو داشتیم عصر پسرم بخاطر استرس ناشی از دعوای ما بالا آورد منم عصبی شدم از همون موقع تا یه ساعت پیش که خانم سابقش بهش زنگ زد و گفت بچه تب داره مریضه اینم گفت ببرش درمونگاه ولی از همونموقع بی قرار بود که بره منم گفتم جرا اروم و قرار نداری اونم از خدا خواسته شروع کرد به فحاشی و از خونه زد بیرون
مگه بچه داره از زن سابقش
بچه داره از همسر قبلیشون؟
دوتا بچه داره یعنی ؟
خب بچشو ببره دکتر عزیزم چه عیبی داره حالا رفته که اونو ببره دکتر یا جای دیگه؟نظد خودت چیه
بچه ش چند سالشه
بدرک بره ب جهنم منم شوهرم رفت تو اتاق دیگه خوابید عین خیالمم نیست گور باباشون بابا
حق داره خوب
پدره وظیفشه بچش رو ببره درمانگاه
یه زن تنها واقعا سخته بچه مریضشرو نصف شب ببره درمانگاه
با کسی ازدواج کردی که جدا شده و بچه هم داره خیلیی سخته اینجوری اون زن همش وسط زندگیته
یه تنبل منو لایک کنه
عجب! میتونست بگه میره دیدن بچه مریضش که بهش رسیدگی کنه ...دلیلی نداشت به شما فحاشی کنه!
حالا اگه برگشت دهن به دهنش نذار ...بذار اوضاع موقتا آروم بشه تا بعد...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
