۱۲سالم که بود کلاس ششم بودم پسر همسایمون بهم تجاوز کرد از پشت نمیتونم فراموش کنم حالم از خودم بهم میخوره از مادرم ک مواظبم نبود چرا من الان بیست سالمه یه پسر دارم پلی عمش توفکرم خیلی خوشبختم پلی احساس خوشبختی نمیکنم میخام بمیرم خسته شدم اخه ورا من چرا عقلم نکشیدچرا چرا تاوان پس نمیده
آشناست؟ اگه آشناست ابروش و ببر
عزیزم کاریه که شده
مقصر مادرتون بوده نه شما
چرا خودتو سرزنش میکنی
عزیزم،☹️ناراحت نباش تاوان پس میده
یعنی چی چجوری انفاق افتاد🤒
خودت بهش اجازه دادی یا زورکی بود؟
همه ی ما چرامن های خودمونوداریم اسی
هرکی یجور
خودت اجازه دادی؟.
بنظرم ازش مدت زیادی گذشته نو نکنش و بچسب ب زمان حال
ولی من ب کل فرانوش کردع بودم کلاس سوم ک بودم پسر عموم آلتشو ب اونجام میمالید گاهی انگشت میکرد کثافت الان میبنمش حالم ازش بهم میخوره میترسم باهاش حرف میزنم چون ممکنه به روم بیاره اونموقع ها حس خوبی داشتم ب اون کارش ولی الان هی میگم ایشالا بره زیر تریلی کره خر
اون اشغال ابروی منو برد من چی بگم شوهر دارم بوه دارم ولی عذاب میکشم خوب نمیشم چرا
بعضیاتون چرا اینجوری هستین خودت خواستیو خودت اجازه دادی چیه داره میگه تجاوز پیشنهادم به اسی اینه که حتما بره پیشه روانشناس تا این ناراحتی روحی و روانیش درمان بشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
