دلم شکسته بدجور ۱۸ سالمه فقط ولی روحم۹۰ سالشه
من چادری بودم ب زور خانوادم ولی خب کم کم چادرو میذارم زمین امروز با مانتو رفتم بیرون یکی از همشهریامون پشتم گف انگار دختر کیه انگار دختر ی آدم پولداره ببین چجوری میره درسته بابام معتاده ولی گناه من چیه
الانم عموم اینا اومدن خیلی بام بد حرف زدن پسرش پلیس شده هی کوبیدن ب سرم ولی دختربازیای پسرشو پنهون کردن ریختن مث چی عموم اینارو زدن
الانم مامانم کلی فحش دادن بهم تو هیچ نمیشی آخرش ب گریه افتادم دلم میخواد خودمو بکشم خلاص شم ازاین زندگی دیگه خسته شدم