خیلی اذیت می شدم حقوقش خیلی کم بود از هشت تا چهار شش تومن همشم استرس و فشار عصبی همکارم دوست مدیر بود مدرکش از من پایین تر لیسانس هم هنوز نداشت هم بینش کرده بودن هم حقوقش بالاتر بود هم هر وقت می خواست راحت می رفت مرخصی ولی من بچم تب می کرد دوساعت دیر میرفتم جواب سلامم و سربالا میدادن. منم در عین ناباوری و در اوج کار ها گفتم دیگه نمیام کم مونده بود مدیر التماس کنه الان خیلی بهم نیاز داشتن منم گفتم اینجا عدالت شغلی نیست یه همکار دیگه همش اونجا می چرخید کاری هم نمی کرد بهش پنج تومن می دادن بعد من با فوق لیسانس و کلی کار شیش تومن بدون بیمه. چند بار غیر مستقیم گفته بودم از شرایط کاری راضی نیستم هییچ تغییر ندادن منم دیگه صبرم تموم شد در اوج کارها گفتم دیگه نمیام
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
حتی یک درصد هم فکرش رو نمی کردن که بگم نمیام مدیرمون گفت آخه حیفه تو بری خونه بشینی گفتم بی کار نمی مونم اون قدر توانمند هستم که سریع کار پیدا کنم چرا برای شیش تومن خودمو عذاب بدم نه بیمه نه قرار داد نه مرخصی ،
واقعا یه سری از کارفرماها رو درک نمیکنم انگار برده گرفتن
میشه لطفا یه صلوات برای سلامتی پدر و مادرم بفرستین🙏🌹❤️|||چنگیزخان نتوانست بخارا را تسخیر کند نامه ای نوشت که هرکس با ما باشد در امان است !اهل بخارا دو گروه شدند ، یک گروه مقاومت کردند و گروه دیگر با او همراه شدندچنگیزخان به آن ها نوشت: باهمشهریان مخالف بجنگید ، و هر چه غنیمت بهدست آوردید، از آن شما باشد و حاکمیت شهر را نیز ایشان پذیرفتند و آتش جنگ بین این دو گروه مسلمان شعلهور شد...و در نهایت، گروه مزدوران چنگیز خان پیروز شدنداما شکست بزرگ آن بود که او دستور داد گروه پیروز خلع سلاح و سربریده شوند!چنگیز گفتهی مشهورش را گفت: اگر اینان وفا میداشتند، به خاطر ما بیگانگان به برادرانشان خیانت نمیکردند! این عاقبت خود فروشان است.الكامل في التاريخ/ عزالدین بن اثیر/