امشب یکی از نزدیکانم که یه دختر ۱۹سالست فوق العاده مهربون با استعداد زیبا خوش سروزبون باهام دردودل کرد یه خواستگار خوب براش اومده و احتمالا بخواد باهاش ازدواج کنه خودشم یه رشته بورسیه میخونه و از لحاظ مالی خوبن...
ولی ولی ولی.......وسط این که دارن کم کم برای ازدواجشون آماده میشن و کلی ذوق و شوق داشته....ناگهان فهمیده که پدرش به مادرش خیانت میکنه اونم با یه زن متاهل که یه پسر داره و بابای این کلی پول برا خانمه فرستاده و حتی حدس میزنه روابط خارج از عرف دارن یعنی خون گریه میکردمیگفت کاش مرده بودم و این چیزارو نمیدیدم ...بعد اومده به پدرش گفته و اونم خیلی شیک و مجلسی همه چیزو انداخته گردن مامانش بنده خدا مامانش کارمند شرکت نفته صبح میره عصر میاد دلم میسوزه که این مرد بی صفت چه پولایی از کنار شغل خانمش خورده ...به نظرتون این دختر خانم چکار کنه؟من بهش گفتم کاش به روش نمیاوردی تا یه حال اساسی از هر دو میگرفتیم ادمشون میکردیم ولی حالا چون گفته پدره میفهمه که کار اینه...پدره هم تحصیل کرده و ...
دلم برای خانمه و این دخترش میسوزه پدرش که الان باید پشت و پناهش باشه تکیه گاهش باشه ...