چند وقته ازدواج کردین؟منم زیاد گذاشته خونه ی پدرم و هر بارم خودم برگشتم ، که ای کاش همون سالهای اول یه بچه داشتم برنمیگشتم ، الان با سه تا بچه شاهد خیانت شدم و موندم توی برزخ جهنمی
یه سال و نیم ازدواج کردم با این بار فک کنم 4 یا 5 بار آورده منو اینجا دفعه ی پیش من بهش حرف بد زده بودم بهش گفته بودم کل خاندانت زیر پای منن تو تا ابد به من بدهکاری خودمم رفتم معذرت خواهی کردم چه حرفا که به من نزد چقدر تحقیرم کرد توهین کرد بهم ولی گفتم اشکال نداره من مقصرم ولی این دفعه هیچی نگفتم الکی سر یه بحث ساده منو میاره خونه بابام آخه این که نشد
والا همسر منم رفتاراش اصلا خوب نیست تازه فکر میکنم دوستمم نداره
البته اینمدلی که شما گفتی تاخالا رفتار نکرده
من بچه دارم بخاطر بچم موندم
جای شما بودم میگفتم میخوام جدا شم اگه دوستت داشته باشه نمیزاره جدا شی اگرم بزاره که یعنی دوستت نداشته و همون بهار که حدا شدی
باز خودت میدونی انشالله که مشکلت حل شه
هه این کارم کردم دفعه ی پیش گفت برو گفتم نمیرم آورد چمدون رو داد گفت وسایلا تو جمع کن برو گفتم نمیرم گفت میری بیخود میکنی نمیری باید بری کلی بهم حرف بد زد الانم آورد واقعا من نمیخواستم زنگ خونه رو بزنم خودش زنگ زد داشت جلو درمون داد و بیداد میکرد که ردش کردم رفت
وای تو رو خدا جدا شو ، شوهر منم دقیقا همین بود ، معروف شده بودم بس که منو میبرد خونه ی پدرم آخریا دیگه عادی شده بود برا همه منو میدیدن میگفتن بازم اومدی😁بنظرم این مدل آدم ها پایبند زندگی نیستن و به مسخره گرفتن ممکنه در آینده شاهد خیانتش هم بشی
آخه آجی جدایی به همین راحتی نیس که دورت بگردم هزارتا حرف و حدیث داره هزار تا سختی داره هزار تا نگاه میوفته روت آخه من خودمم مونده انقد دوستم داره یه ساعت درست یه ساعت قبل از اینکه منو بیاره همش میگفت من چرا انقد دوستت دارم آخه؟؟ موهامو سشوار کشید همون روز. به مامانش بارها گفته من خیلی دوستش دارم خیلی خانوم خوبیه من تو زندگی باهاش هیچی کم ندارم یه سری جلوی من اینو گفت به مامانش ولی واقعا دلیل این کاراشو نمیدونم 😔😭
نه زنگ بزن نه پیام بده چهار کتاب فلورانس اسکاول شین بخون ورو خودت کار کن تغییرات روحی روانی ایجاد کن خیالت راحت به طرز عجیبی رامت میشه میاد وقتی اومد عاقلانه وبالغانه زندگی بچرخون ومدیریت کن رابطه رو
آخه میدونی چیه تو دوراهی گیر کردم از یه طرف از اینکه منو دوست داره مطمئنم واقعا چون خدایی تو این مدت هرکاری از دستش برمیومد واسه راحتی من کرد وقتی حرفمون میشد بعد ک آروم میشد میگفتم چرا این حرف رو زدی منو بغل میکرد بوسم میکرد چقدر معذرت خواهی میکرد میگفت دست خودم نیس ولی الان دیگه ندارمش 😭😭😭😭😭😭😭
خب دم دمیه ، کنترل اعصاب نداره ، اینهمه دوست داره ویه هفته تحمل دوریت رو داره؟چجور میره تو خونه ای که تو نیستی ، بار اول اینکارو کرد اگه دوست داشتنه واقعی بود و دوریت سختش بود دیگه تکرار نمیکرد ، اگه نمیتونی طلاق بگیری فعلا بمون وهیچ کاری نکن بالاخره سرو کله اش پیدا میشه ، با خانوادت مشکل نداره؟مثلا با پدر یا مادرتم که با تو قهره با اونام صحبت نمیکنه؟
عریزم برنگرد من فقط یک بار با وجود دوتا بچه که قهر اومدم خونه بابام دو ماه موندم و به جون کندن دوری بچه هامو تحمل کردم شما که بچه ای نداری بمون و تحمل کن این چند وقت دعا و نماز زیاد بخون نادعلی شب جمعه بخون تا نیومده دنبالت و ارج و قرب برات نذاشت برنگرد یعنی چی که هر بار عصبانی بشه بیارتت خونه بابات بندازه اصلا پیام و زنگ نزد به چپت هم نباشه اون اقا باید جوابگوی این رفتار زشتش باشه حالا سر هر چیزی که ناراحت باشه اگه مرد بود زنش رو نمیورد خونه باباش بندازه
شوهرمن هرکاری کرده منتشو گذاشته فقط یک بار کارایی ک من کردم واسه زندگیمون از جمله فروختن کل طلاها و عروسی بابدلیجات ک بتونه خونه بخره.اینارو گفتم بهش الان میگه هرروز اون حرفت یادم میافته و نمیتونم دوستت داشته باشم
