2777
2789

وقتی ازدواج کردم بدی هاشو ندیدم چون عاشقش بودم دیوانه وار. نتیجه عشقم به شوهرم شد این سرنوشتم ساعت ،۱۲ شب با اینکه ۸ماهه حامله ام منو زد کلی به سرم زد با مشت به صورتم کلی کتکم زد اخرشم از خونه بیرونم کرد اخرشم دست رو پدرم بلند کرد کلی تهمت به خودم و خانواده ام زده دیگه خسته شدم تصمیمم جدایی هسش نمیدونم سرنوشت دخترم که حتی هنوز به دنیا نیومده چیه خانواده طرف رو اعتقادات طرف رو رفیق بازی هاشو تو دوران اشنایی و دوستی نادیده نگیرین من گرفتم و بدبخت شدم تو نامزدی از رو علاقه شدیدم و حرف مردم جدا نشدم گفتم ازدواج دومم هسش حالا مجبورم با یه بچه جدا بشم اخر سرم بهم گف اگه از خونه نری با زنی که گرفتم میارم جلوی چشمت تو خونه نمیدونم این حرفش راست بوده یا دروغ 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اخرشم بهم گف وقتی قبول میکنم برگردی که سند ماشین ات رو به اسمم بزنی و با خانواده ات قطع رابطه کنی خا ...

یه خرده زمان بده شاید رابطتون خوب بشه 

به آرزوهام قول رسیدن دادم…با وجود تمام سختی هام برای زندگیم تلاش میکنم و میخوام در آینده پسرام به وجود مامانشون افتخار کنن❤️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز