سلام خانوما اولین باره تاپیک زدم ،چون دیگه واقعا از خودم خستم ،۶ ساله ازدواج سنتی کردم کاملا منطقی همسرم و انتخاب کردم ،خیلی مهربونه و عاشق اینه بهش محبت کنم ولی من مث یخ سرد شدم از بعد زایمان اصن دوست ندارم بوسش کنم بغلش کنم حسی بهش ندارم کوچیکترین کاراش میره رو مخم ،طوری شدم یه مدته میگه بی عاطفه ای و مث مرد مبمونی از نظر منم اون مث زن میمونه کاراش ،چیکار کنم چجوری تمرین کنم که دوسش داشته باشم میدونم مشکل از منه دلم میسوزه براش با این زن گرفتنش😞😞
همش خودتو بزار تو ی موقعیتی ک بخاطر بی محبت تو رفته سمت ب زن دیگه و اون بهش محبت میکنه شاید اینجوری ...
دنبال عوض کردن خودمم ،ولی نمیدونم چجوری وقت مشاوره هم گرفتم ، اتفاقا هر موقع خسته بودم میومدم میخوندم از بدی شوهراشون و شکر میکردم ولی تا میاد خونه باز انگار دوسش ندارم و تو اعصابمه
منم دقیقا همین مشکل رو داشتم و جدا شدم. مگه چند بار زندگی میکنم که بخوام با کسی که هرکاری میکنم ولی ...
نه من بچه دارم خودم میدونم ایراد از منه ،تنها ایرادش اینه اون عرضه مردانه رو نداره مثلا من موتور خیلی دوس دارم اون بلد نیست کار فنی اصلا بلد نیست ،اصلا جذبه نداره غرور نداره یعنی تو دعوا نصف روز نشده میاد منت کشی ،میدونم میگین شکمت سیره ولی از درون تمام مولکولهام میخوان گاهی خفش کنن نمیدونم چمه
نه من بچه دارم خودم میدونم ایراد از منه ،تنها ایرادش اینه اون عرضه مردانه رو نداره مثلا من موتور خیل ...
چه دنیاییه ، خدایا سیم های دنیات اتصالی کردن قاطی پاتی شده همه چی ، یکی ازربی توجهی میناله یکی هم اینجوری ، منی که شوهرم خیانت کرده و هنوز طلبکاره چکار کنم؟اصلا منو نمیبینه باشم نباشم بمونم نمونم
تو ذهن ناخوداگاهت هنوز درگیر اونی.شاید بگی نه فلان ولی مطمئنا ذهنت درگیره.چون با این حجم خوبی از همس ...
یعنی هیشکی دلش نمیخواد شوهرش یکم مردونگی و جذبه داشته باشه ،این ایده اله که به جای اینکه تو سر بزار رو دستش اون بیاد بخوابه تو بغلت یا بخوابه رو پات یا بگه سرم و نوازش کن ، من از اینا بدم اومده چون حس میکنم یه مردم که داره به زنش محبت میکنه