عروسی خواهرم بود هشت ماه پیش
شادباش هارو من جمع میکردم از اونجایی که خودش همش وسط بود پولهارو ک جمع میکردم کیفمو دادم دست عروس یکی از فامیلامون ک شوهرم پیشش نشسته بود
چهارصد تا مهمون همه هم شادباش دادن فامیلای نزدیک صد تومنی دویست تومنی
بعد مراسم کیف رو داد بهم بردم خونه شمردم دید ١/٣٠٠هست اون موقع اصلا هیچی نفهمیدم شک هم نکردم ب خواهرم تحویل دادم گفت چقد کم فقط همینو گفت
تادیشب ک خونش فیلم عروسی رو با دقت دیدم خودم برگشتم بهش گفتم این همه جمعیت چطور ١/٣٠٠شد این ک فقط شادباش خانواده ما و شوهرته بقیه چی دیدم میگه من همون موقع فهمیدم هیچی بهت نگفتم گفتم چرا نگفتی کیف دست فلانی وشوهرش بود میگفتی همون موقع ی جوری ب روش میاوردم
الان عذاب وجدان دارم چرا دادم دست اون خانوم و شوهرش
بنظرتون الان بعد هشت ٩ماه بهش پیام بدم چی بگم
بگم چقد کم بود نکنه افتاد از دستت