توی اتوبوس نشسته بودم یه دختره بالاسرم وایستاده بود تلفن حرف میزد
بیشتر از نیم ساعت داشت حرف میزد قشنگ مغزم تیلیت شد .
به اونی که پشت تلفن بود می‌گفت «تازه از سر کار برگشتم امروز مطب خیلی شلوغ بود همه با هم دندون هاشون رو آوردن ایمپلنت کنند...توی دماغم بوی خون پیچیده.....»
حالا اینکه توی تاکسی و اتوبوس نباید بلند بلند با تلفن حرف بزنن بخوره تو سرش😑 ...از یه جایی به بعد یه حرفایی زد که جدی جدی خاک تو سرش .🤢
😄😄😄
مثلا چیا گفت 😐
خب بقیش😂
جدی جدی چیا گفت
چی گفت مگه
چیز بدی نگفته
از همین تریبون خاک بر سر هرکی تو تاکسی و اتوبوس زر زر میکنه
خب چی میگف
پوووف بوی خون
تلفنی به دوستش گفت میخوام لباس بخرم یه تاپ و دامن دیدم توی فلان پاساژ ، آخه پس فردا میخوام برم باغ ، به مامانم و داداشم گفتم میام خونه شما ... راستی مایوت رو به من قرض میدی؟ خودم مایو دارم ولی گشادم شده ، میترسم شلوارکش از پام دربیاد! بعد خندید گفت البته که بلاخره از اون از پام درمیاره ولی خب نمی‌خوام ضایع بشم
دختر کثیف😑 هم خیلی غیر بهداشتی بود که مایو مشترک و قرضی میپوشید هم خیلی بی ادب بود همینجوری بلند بلند درباره برنامه باغ رفتنش توی اتوبوس حرف میزد .
الآنم یه سری تون میاید میگید وا خب دوست داشته شلوارک مایو از دوستش قرض بگیره! به ما چه! یکی میگه وا دوست داشته دروغ بگه به خانواده اش !به من چه! یکی میگه وا دوست داشته بره فلان غلط رو بکنه !
خب اگه اینجوره منم دوست دارم اینجا درباره اش بنویسم 😐
دندان پزشک و اتوبوس!😐🤏🏻
اسمش مکالمه شخصیه😐😂
🤣🤣🤣خیلی سعی میکنم اروم صحبت کنم ولی نمیشه
توخیابون میرم فک‌میکنم دارم‌اروم صحبت میکنم ولی مییینم همه نگاه میکنن بهم دوستام سرکلاس گوشی می اوردن دبیر داشتیم زنگ میزدن به دوسپسراشون صحبت میکنن نمیشنیدی چی میگن 😂😂
مثل همین رمانها میگه
از دنیای دخترانگیش خداافظی کرد 🤣🤣باحزییات بگو
