برادرم داره مهاجرت میکنه بابت اینکه دورمیشه غمگینم.
پدرم مادرمو اذیت میکنه. اعصابش مریضه. تند خوعه وبددهن.زندانیش میکنه توخونه اخلاقش بدبودحالاکه بچه هارفتن بدترم شده . خیلی اوقات ازش بدم میاد .ناراحتی مادرمومیبینم دلم کباب میشه.
شوهرم ناراحتم میکنه زیادمیخوابه . زودرنج شدم انگاری.
اقوام شوهریه ریزمیگن بچتون کو کو؟
استرس شروعه یه شغلم دارم میترسم ازپسش برنیام. دلم شورمیزنه.
خالم خوب نیست غمگینم ودلشوره. هیچکسم نمیفهمه .