من عید امسال رفته بودم شمال با دخترم بعد فهمیدم مادرشوهرم داره میاد تهران، مسافرتم را رها کردم و برگشتم تهران ، یخچال و فریزر را پر کردم و یک سری کارهای دیگه که راحت باشه ، ماه رمضان بود و شوهرم روزه بود مادرشوهرم روزه نبود ، یک روز ظهر باقالی پلو درست کردم که شوهرم دوست داره گفتم ظهر مادرشوهرم بخوره افطار شوهرم، نزدیک اذان گفت پلو مونده؟؟؟ گفتم آره
گفت من دیگه پلو نمی خوام برام سوپ درست کن
شوهرم عصر بردش بهش آمپول بزنه حلیم خریدن ، بعد پلوی من مقداریش موند، تا روزیکه تهران بود یک لنگ می گفت کهنه و مونده نخورید.
امروز فهمیدم برادرشوهرم که از مکه اومده بوده ، غذاهای اضافه ی تالار را برده توی فریزر مادرشوهرم، هر روز گرم میکنه میخوره،
خیلی بدم اومده، به نظر شما دیدمش بهش چی بگم؟؟؟؟؟