منو. شوهرمو دختر ۴۸روزه ام رو زمین میخوابیم.
دیشب ساعت ۱۲خوابم برد ساعت سه پاشدم دیدم بچه نیم متر بیشتر از جاش دور شده ب بغل حرکت کرده
موندم همینطوری همون لحظه. شوهرمو بیدار کردم ببینه اونم خیلی ترسید. میگفت بخدا جن ها برداشتنش منم بهش میخندیدم. گ نخ جن کجا بود. ولی. میگم. جن نبرده بچه چطوری. رفته تا اونجا. روی سرامیک. دست و پاهاش یخیخ شده بود نظر شما چیه؟بجون خودم دروغ نیس