یه بجه دارم دومی روهم باردارم ولی خستمه خستههههه ویار از یه طرف خستگی از یه طرف رسیدگی ب بچم و کاراش از یه طرف...خیلی اذیتم میکنه اخر شب یادش میفته غذا نخورده اب نخورده دسشویی نرفته...سه دفه رفته دسشویی دوبار اب خورده الانم تشسته غذا میخوزه...ظهر نمیخوابه.نمیزاره ماهم استراحت کنیم یه سره تا شب بیداره...بگین چیکار کنم از طرفی هم حالم بده حوصله هیچیو ندارم
یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.
من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.
تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.
سن سختی هست بچه سه ساله خیلی سخته باید بعدا مراقب باشی به نی نی آسیب نرسونه و اینکه اون درکی نداره از خستگی و مسئولیت شما محبتتون رو کم نکنید براش و اینکه صبور باش گفتنش راحته ولی حقیقتا سخته ولی خوب انتخاب خودتون بوده گلم
من دوتا پشت سر هم اوردم قشنگ فلج شدم...الان ۴ ساله و ۵ ساله هستن ولی من هیچی ازم نمونده هرشب با پادرد و کمردرد شدید میخوابم استراحت کلا کنسل...یکی گشنشه اون یکی آب میخواد این یکی جیش داره اون یکی لباساشو کثیف کرده هرروز کلی لباس کثیف دارم😓کلی کار نکرده میمونه برام....خونه فقط میدون جنگ همه چیز بهم ریخته اعصابی هم نمونده برام
من اومدم از سختی های یه بچه بگم😅 خدا کمکت کنه عزیزم
بچه ها واقعا انرژی زیادی دارن من که حریف بچم نمیشم شما با شکم باردار قطعا سخت تره برات. باید سعی کنی استقلالو یادش بدی از الان، تنها بازی کردن، انجام دادن کاری خودش، پوشیدن لباس، غذا و آب خوردن جمع کردن اسباب بازی... من امروز تو خونه برای پسرم یه خونه دست کردم، با پشتی مبلا و بالش و یه پتو مسافرتی، خیلی براش جذاب بود کلی سرگرم شد تنهایی، سعی کن سرگرمی براش ایجاد کنی بعد خودت یکم استراحت کنی
عزیزم احتمالا اوایل بارداری هستی... منم تا ماه۵ ویار وحشتناک داشتم خونریزی و هماتوم داشتم دخترمم الان تازه۳سال و ۱۱ماهشه تازه راه دور بودم کسی نبود کمک حالم باشه. خیلییییی سخت گذشت بهم.مثلا استراحت مطلق بودم ولی تا چشمام گرم میشد یهو یا جیش داشت یا آب میخواست یا گرسنه بود یا بهونه بازی میگرفت...
اما خداروشکر اون روزا گذشت الانم سخته سنگین شدم روزای آخر انجام کارای خودمم سخته چه برسه حمام کردن و کارای دخترم. اما واقعا راضی ام چون فاصله سنیشون یجوری میشه که به درد هم میخورن من نباشم همدیگه رو دارن 😍