امشب شام خونه مادرشوهرم بودیم خواهرشوهرامم با شوهراشون بودن جاریمم بود،سرسفره ی شام بودیم پدرشوهرم داشت حرف میزد البته مخاطبش من نبودم اما من جوابشو دادم خودم میدونم نباید جواب میدادم اما همه اظهار نظرمیکردن منم یه حرفی زدم بعد دخترم باصدای بلند گفت مامان مامان ،همه ساکت شدن منم گفتم بله عزیزم یهو گفت شما لطفا دخالت نکن تو حرفشون، بعدچندثانیه همه بلندبلند خندیدنو پدرشوهرمم با خنده بهم گفت حالا خوردی بزار تو کیفت، منم هیچی نگفتم اما بشدت خجالت کشیدم فقط مادرشوهرم به دخترم گفت بی ادب یکی بامامانش اینجوری حرف میزنه