یواشکی از دور بهم نگاه میکنه وقتی منو میبینه قرمز میشه و لبخند دندان نما میزنه خیلی باهام مهربونه وقتی آسیب فیزیکی یا روحی میخورم خیلی نگران میشه تو جمع حواسش بهم هست که چی نیاز دارم مثلا نمک سر سفره یا دستمال البته اینو هم بگم با هم رابطه نداریم در گذشته با دختر های زیادی در رابطه بوده اما من تاحالا دوست پسر نداشتم فکر کنم بیشتر برا همین از من خوشش اومده برای همون خیلی مراعات میکنه و حواسش هست به خاطر رفتاراش معذب نشم مثلا یکبار بهم زل زد منم قرمز شدم و اینا بعد دیگر اینکارو مستقیم نکرد یکبار هم دو نفر بهم زل زده بودن اخماش رفت تو هم و دستاش مشت شد هی هم جلوم حرف دامادیش و اینارو میزنه با مامانش😶