از وقتی یادم میاد بهم محبت نکرده یا اگر محبتی کرده کلی منت گذاشته و عذاب وجدانم داده .اجازه نمی‌داد دوستی داشته باشم ب هیچ وجه .فقط تو خونه تنها بودم چون پدر و مادرم هر دو سرکار بودن یا اگر دوستی داشتم اونقدر پیش دوستم یا دوستای خودش یا همسایه ها منو مسخره میکرد میگفت دست پا چلفتی در صورتیکه همه کار میکردم مثلا برا خودم و برادرها غذا گرم میکردم یا نظافت خونه .یا با دوستام منو مسخره میکردن و میخندیدن .این کاراش از ۶ سالگی من شروع شد .من تنها دختر خانواده بودم .اینکاراش تا ۲۶ سالگی من ادامه داشت .الان هم همین کاراها رو میخواد با دخترهای من انجام بده میگه دختر تو کتک بزن یا دعوا کن آخه دختر ی ساله رو چرا اینجور کنم
چون هیچ وقت نتونستم محبت شو برا خودم بگیرم .همیشه سعی میکنم بهم توجه کنه ولی واقعا خسته شدم چیکار کنم .
در عوض مادربزرگم دوستم داشت و بهم خییلی توجه میکرد.
به مادرت بگو خودم میدونم و تربیت بچم ! ممنون از راهنماییت😒
چطوری دلش میاد میگه،بچه یکساله را بزن
حتی مادرم با مادربزرگم خییلی بد بود بشدت خودخواه بود ب مادربزرگم اهمیت نمی‌داد
به حرفش گوش نده
تحت تاثیر حرفاش قرار نگیر
برو مشاوره
[QUOTE=303061632]چرا واقعا قطع رابطه نمیکنی من کردم الان راحتم سعی میکنم اما واقعا سخته من هیچ دوست و آشنایی ندارم بخاطر مادرم هیچ کس با ما رفت و آمد نداره فقط،ی دایی دارم همین
حالا تو خوبه خوشبحالت ازدواج کردی از دستش راحت شدی،بعضی پدر مادرا یزید و شمر و ابن زیادن،از اوناام بدترن،نمیدونم چرا بلد نیستن رفتار کنند بچه میارن،یه بچه رم بدبخت و بیچاره میکنن،نمیدونم آدم ندار این همه بچه برا چیش بوده مثل مرغداری،نه تونستن بچه ای تامین کنن نه چیزی
کتاب والدین سمی رو خوندی ؟ واقعا هم مادرت سمی آخر کتاب راهکار داده چیکار کنی
کاش تناسخ واقعاً وجود داشت ، که تو دنیای دیگه حس مادر داشتن رو تجربه می کردیم ، ما دختر های زخم خورده از مادر..💔
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
8 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
