ظهر یهویی به دلم افتاد که شب میخوام برم روضه برای بچه ها خوراکی بخرم باشوهرم درمیون گزاشتم موافقت کرد بعد هرشب با مادرشوهرمو خواهرشوهرامو جاریم میریم روضه امشب اونا نیومدن جای همیشگی رفتن یه حای دیگه امامن چون نذر کردم رفتم همون جای هرشب منو شوهرمم رفتیم خوراکی خریدیم ازسوپری سرکوچه داشتم میرفتم روضه که دخترجاریمو دم در دیدم یکی بهش دادم چون پلاستیکشو تو دستم دید گفتم زشته ، خلاصه رفتم روضه و اونجا بین بچه ها پخش کردم به دخترمم گفتم به مادرجون چیزی نگی که خوراکی خریدیم دلم نمیخواست کسی بفهمه نذر کردم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
بعدگفت نه چقدر توحساسی اشکالی نداره و اینا،گفتم اخه شما یه حوری گفتی انگار من رفتم غذا پخش کردم مثلا ب شما نداذم گفت خب میخواستی یکی هم ب من بدی گفتم مگه شما بچه ای