2777
2789
عنوان

پوشک مای بیبی

273 بازدید | 8 پست

سلام دوستان من  نی نی یم۸ روز دیگه می‌ره تو هفت ماه 

پوشک پوشک مای بیبی سایز سه خیلی برایش کوچیکه ولی رو سایز بندیش نوشته که تا نه کیلو هم جواب میده  پوشک بارلی هم سایر سه گرفتم بد نبود ولی اونم .بعضی وقتا نم می‌داد نمی‌دونم  سایز چهار مای بیبی بگیرم یا نه وزنشم نمی دونم چقدره تا موقع واکسنش که برم وزن کنننننبه نظرتون سایز چهار مای بیبی بگیزم یا نه 

 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

سایز چهارشو بگیر،فوقش بزرگ بود میذاری کنار یکی دوماه دیگه براش استفاده میکنی، ولی هانیز قوارش بزرگتر از مایبیبی هست و کیفیتشم خوبه

من ۲۳کیلو وزن کم کردم، با کمک متخصص تغذیه و مربی بدنسازیم، وقتی به وزن هدفم که پنجاه و‌چهار کیلو بود رسیدم به کمک مربی و رژیم عضله سازی، عضله هامو پرورش دادم و به وزن پنجاه هفت پنجاه هشت رسیدم، پوست بدنم اصلا چروک و افتاده نشده بخاطر بدنسازی، پوست صورتم چون شکسته شده بود ،رفتم متخصص پوست و فیلر زدم زیر پوستم,چون هیچ چربی زیر پوست صورتم نمونده بود، و اینکه در طول رژیمم از دمنوش زنجبیل دارچین اب لیمو و گاهی بهشون زیره و زردچوبه هم اضافه میکردم استفاده میکردم روزی دوسه بار،پنج ماه طول کشید پروسه وزن کم کردنم, چون زمانی که چاق بودم افسرده شده بودم و تو نی نی سایت میومدم تا کاربری ببینم که وزن کم کرده و من ازش یاد بگیرم چه راهی رفته،الان تصمیم گرفتم تو امضام دقیق بنویسم تا شاید کمک حال کسی که حال بد دیروز منو داره بشه،و حالش مثل امروز من عالی بشه، فقط باید خودت بخوای و اراده کنی ،بهترین ورژن خودتو بساز❤️❤️

خب عزیزم وقتی کوچیکه باید بزرگتر بخری بچه اذیت نشه خدانکرده

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792