بچه ها صبح ک همسرم رفت سرکار منم هنوز از رختخوابم بلند نشده بودم
خواب بیدار بودم طاق باز خوابیده بودم احساس کردم یکی بالاسرمه تا بیام چشمامم رو باز کنم مهلت نداد اومدم روی بدنم
واییییییی
در گوشم صدای تند تند و بد نفس کشیدنش رو میشنیدم
و مطمئنم مرد بود
بختک بود
منم چندسال پیش این بلا سرم اومده بود
میدونستم بترسم بدتر اذیتم میکنه
خیلی ریلکس فقط زور میزدم چشمام باز نکنم ک اگه باز میکردم میدیدمش
تو دلم داشتم ایه الکرسی میخونم ک بیشتر سینم رو فشار میداد و نفساش بیشتر شد ولی زود رفت...
منم تا رفت زود دخترمو بیدار کردم
در واحد باز گذاشتم همه برقا روشن کردم😬