شوهرم یه ساله براگواهینامه میره قبول نشده..ازین دوسال همین دوماه اخربراایین نامه رفنه ۶باروقبکل نشده.مامانم گفت داییت اشنادارخ راحت نرقبولش میکنن..چندین بار به مامانم گفتم پس شمابگو دایی ببین چی میگه...نگفت.امروزداییمودیدم صرصحبتوباز کردم فقط گفتم مدایی شمااموزشگاه رانندگی اشناداری؟گقت اره دخترخواهرزنمه..چطور؟تااومدم حرف بزنم مامانم گفت مادرراستشو بگو بگو که یه ساله میره قبول نمیشه..من😦
میدونی به حالت تحقیرگفت..ایقدرخجالت کشیدم جلو داییم...دیگه هییچی نگفتم بنده خداداییم گفت باشه صحبت میکنم خبرشو میدم و رفت.
به مامانم میگم چرا اینجوری گفتی چرانذاشنی حرقموبزنم...یعنی چی ک راستشو بگو..مگه من دروغگدام؟؟فکرنمیکنه باباشاید اصلا بخام جوردیگه بیان کنم.نخام دست کسی گزک بدم اتو بدم...خودم بایه لحن بهترمیگفتم...
خیلی دلم شکست خیلی