؟؟
جلوی بقیه دعوا کردنشون.
منظورت اینه ک جلو بقیه ابروتون بره
یا خودشون ی کاری کنن ک شما شرمنده بشی جلو بقیه
داشتم میمردم سرم داد کشید ابرون رفت
تو بچگی از اینکه بابام سیگار میکشید خجالت میکشیدم
و از دعواهای پدر مادرم
به خاطر نمره ریاضی اومد تو کلاس جلو همه باهام دعوا کرد تحقیرم کرد معلم احمقمونم جلوش رو نگرفت
همیشه مرغ همسایه براشون غاز بود
البته مامانم بیشتر اینجوری بود
و هر چی پدرم به لباس و ظاهرش اهمیت میداد
مامانم افتضاح ترین لباسارو میپوشید و اصلا به خودش نمیرسید
از وقتی که یادم میاد تا همین الانش که دوتا بچه دارم با همه ی کاراشون و رفتارشون و حرفاشون غرورم و شکوندن پیش کس و ناکس
خیلی کارا
تقصیر کار مامانمه چون قرص اعصاب میخوره زیاد بابامم نمیتونه جلوشو بگیره
واقعا بعضی موقع ها ی حس پوچی بهم دست میده از کاراشون
من زایمان کرده بودم داشتم از درد میمردم از بس مامان و بابام گفتن مگه فقط تو زاییدی؟ گوشتای لپ هامو از داخل با دندونهام فشار میدادم که ناله نکنم دو روز خونم بودن بار ها رفتم تو دسشویی گریه کردم و برگشتم همش بهم میخندیدن من نمیتونستم از درد راه برم هر هر کنان میگفتن نگاش کنید انگار فقط این زاییده منم نفسم حبس میکردم راست و بدون قوس راه میرفتم. روز دوم ولم کردن با یا بچه ریزه رفتن شوهرم عین پروانه دورم چرخید تا خوب شم .شوهرم چند وقت پیش گفت خانوادت هیچ مسئولیتی در قبالت حس نمیکنن.شکستم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
