من یه کنکوری بد بختم
بعد دیدن نمره هام رفتم اعتراض دادم خیلی بد نبودن ولی مطمئن بودم بیش تر از این نوشتم .گفتم شاید اشتباهی شده اعتراض دادم ..
امروز شنیدم کم تر دادن یه لحظه شپوک خیلی بدی بهم وارد شد
هرچی قرص دم دستم بود خوردم .ویتامین های قوی که دکتر به مامانم تاکید کرده بود هر یک روز درمیان اونم نصفش بخوره
چند تا چند تا خوردم .
پدرم اومد کلی گریه کردم ولی نگفتم قرص خوردم تا ظهر شد مامانم اومد .
پوکه های قرص رو دید جیغ زد منم بی حال بودم داشتم بد تر می شدم .زنگ زدن به عمه ام که تو درمانگاه کار میکنه .
نفهمیدم چطور رسیدم بیمارستان .ولز درد و کامل حس می کردم .
با چه بد بختی ای شست و شو دادن معدمو. کلی زار زدم چون شدید درد داره .
خلاصه برام دعا کنید تازه حالم بهتر شده برگشتم .
کلی نصیحت شنیدم .ولی من عاشق پزشکی ام
می میرم واسه این شغل
اما کسی درک نمیکنه